در قسمت قبل از سری مقالات اقتصاد کلان به بررسی و تعریف یکی از پایهایترین مفاهیم اقتصادی یعنی پول پرداختیم. در این بخش به بررسی اصول و پیش فرضهای لازم برای اقتصاد کلان خواهیم پرداخت.
واژه اقتصاد از کلمه یونانی با تعریف “تدبیر یا سیاست اداره خانوار” گرفته شده است. در هر خانواده افراد تقسیم کار دارند و بر حسب منابع و تعداد خانوار و اهداف اقدام به برنامه ریزی و تقسیم وظایف میکنند. مثلا یک نفر ظرف میشوید و آشپزی میکند، دیگری کار میکند و … از این منظر جامعه نیز مانند خانوار بر حسب اهداف خود در بخشهای مختلف تصمیماتی را در خصوص تشریک مساعی میگیرد. یک جامعه باید تصمیم بگیرد که کدام مشاغل ضرورری هستند و چه افرادی واجد شرایط انجام آن. همچنین این جامعه است که تصمیم میگیرد چه کسی بنز و چه کسی اتوبوس سوار شود. به دلیل محدودیت در منابع در جوامع و خانوارها علم اقتصاد راهکارهای مدیریت این منابع برای دستیابی به اهداف میباشد.
در علم اقتصاد اصولی وجود دارد که مبنای تعاریف و روابط علم اقتصاد است:
فهرست
اصل اول: همه مردم در حال مبادله هستند
وقتی شخصی کالا یا خدمات مورد علاقه خود را انتخاب مینماید بایستی از دیگر علایق خود چشم پوشی کند. یعنی به دست آوردن هر چیز مستلزم صرف هزینه است. در واقع تصمیم گیری مستلزم مبادله یک خواسته با خواسته دیگر است. در علم اقتصاد اصطلاحا گفته میشود “غذای رایگان وجود ندارد”. یعنی در مقابل بدست آوردن غذا باید چیزی مبادله شود…
اصل دوم: افراد همواره در تصمیم گیری ها به منافع نهایی فکر می کنند
شما برای اجرای هر تصمیمی منافع نهایی آن را ارزیابی میکنید و طبیعتا در صورتی که منافع نهایی از هزینههای رسیدن به هدف بیشتر باشد آن را انجام خواهید داد. البته لازم به ذکر است که لزوما هزینهها و منافع مادی نیستند که در اینجا علوم اجتماعی به کمک علم اقتصاد جهت محاسبه هزینه فرصت خواهد آمد.
اصل سوم: افراد جامعه به انگیزه های خود پاسخ می دهند
از آنجا که مردم بر اساس هزینه و منافع هر چیز تصمیم میگیرند، تغییر هزینه و منافع تصمیمات را تغییر میدهد. به فرض در صورت افزایش قیمت برنج، مردم مصرف نان را بیشتر میکنند.
اصل چهارم: تجارت باعث بهبود وضعیت همه می شود
بارها در خصوص رقابت بین دو کشور در موارد اقتصادی شنیدهاید. به عنوان مثال چین و آمریکا. رقابت در اقتصاد مانند بازی فوتبال نیست که تنها یک برنده داشته باشد در رقابت اقتصادی همه طرفها سود میکنند. برای اثبات ادعای فوق خانواده خود را در نظر بگیرید که در آن یک نفر تصمیم به یافتن شغلی در جامعه میکند. در این شرایط این فرد با افراد دیگر در خانوادههای دیگر در حال رقابت است. علاوه بر این خانوادهها در خرید نیز با یکدیگر رقابت میکنند. هر خانوار به دنبال آن است که اقلام با کیفیتتر و قیمت پایینتری تهیه نماید. در صورتی که یک خانواده قصد رقابت نداشته باشد مجبور خواهد شد اقلام مورد نیاز خود را خودش تولید کند و اینجاست که اثرات آن و سختیها بر خانواده تحمیل میگردد. در جامعه ایران نیز با توجه به وجود تحریمهای اقتصادی عملا این رقابت با دهکده جهانی منتفی میگردد و لذا این امر سبب زیان برای ایران خواهد شد که نتایج آن را در وضعیت معیشتی جامعه میبینید.
اصل پنجم: بازارها می توانند اقتصاد را بالانس کنند
در نظامهای کمونیستی و اقتصادهای مربوط به آن، دولت مرکزی تنها تعیین کننده در خصوص مسایل اقتصادی است. دولت تعیین میکند چه چیزی و به چه مقدار تولید شود و حتی چه گروهی آن را مصرف نمایند. در حالی که سقوط اتحاد جماهیر شوروی نشان داد که این سیستم به هیچ عنوان کارایی ندارد. این دولت با نظریات اقتصادی آقای کینز با سیستم کمونیستی کشور را اداره مینمود که همین امر سبب شکست و سقوط آن گردید. در کشور خودمان هم به نوعی این موارد را در اقتصاد میبینیم. چیزی که بعضا در رسانهها به آن اقتصاد دستوری گفته میشود. طبق نظریه های نوین اقتصادی قیمت گذاری دستوری محکوم به شکست میباشد و قیمت ها بایستی از طریق بازارها به تعادل برسند به عنوان مثال فرض کنید قیمت خودرو با توجه به افزایش قیمت کامودیتیها و مواد اولیه و هزینههای تولید افزایش مییابد، دولت دستور به عدم اعمال افزایش قیمت میدهد در این شرایط خودروساز مجبور به تولید خودرو با زیان میباشد. برای جبران این زیان و اینکه بتواند حقوق پرسنل و هزینههای خود را تامین کند از بانکها وام میگیرد چون این بنگاه اقتصادی همچنان زیان ده است، توان بازپرداخت وام را ندارد. بانک جهت تامین موجودی خود اقدام به استقراض از بانک مرکزی میکند. بانک مرکزی جهت اجابت این درخواست پول چاپ میکند و … نتیجه این کار تورم و فشار بیشتر بر جامعه میشود.
حال این سوال مطرح میشود که دولت نباید اقدامی انجام دهد؟! جواب قطعا خیر است. دولتها بایستی با استفاده از امکانات قانون گذاری، مسیر بازارها برای رسیدن به تعادل را باز نماید در این خصوص در مقالات بعدی بیشتر صحبت خواهیم کرد.
نظریههای مختلفی در علم اقتصاد وجود دارند که هر یک از منظر خاصی به روابط اقتصادی نگاه میکنند اما اصول ذکر شده در بالا جزء اصولی است که تمامی نظریههای روز دنیا بر آن اتفاق نظر دارند.
0 Comments