بخشی از لذت درک هنر و نقاشی در قرن بیست و یکم بخاطر طیف گستردهای از عناصر سبکی موجود و اشکال متنوع بیان آن است. پیشرفت تکنولوژی از جمله اختراع تیوب رنگ فلزی، پالت رنگ، تکامل عکاسی، و همچنین تغییرات اساسی در قراردادهای اجتماعی، سیاست، و فلسفه، همراه با رویدادهای جهان، شیوه خلق هنر را تغییر داد. تحت تأثیر این نوآوریها، اواخر قرن 19 و 20 هنرمندان شاهد جهشهای کوانتومی در سبکهای نقاشی خود بودند. در واقع، آزادی هنری که در دهههای پایانی قرن نوزدهم رخ داد، پایههای دنیای هنر معاصر را هموار کرد و به ایجاد سبک نقاشیهای منحصربفردی منجر شد.
ما هشت سبک اصلی نقاشی را در این مقاله به شما معرفی کردهایم که برخی از آنها بسیار واقعیتر از بقیه هستند. با دانستن و یادگیری در مورد این سبکهای نقاشی متنوع، میتوانید رویکردهای مختلف را آزمایش کنید و سبک خود را توسعه و پرورش دهید!
فهرست
رئالیسم یا واقع گرایی
رئالیسم یک سبک نقاشی غالب از زمان جنبش رنسانس بوده است.
واقع گرایی که اغلب به عنوان «هنر واقعی» در نظر گرفته میشود، سعی میکند موضوع نقاشی را آنطور که در زندگی واقعی به نظر میرسد ،بهجای سبکسازی یا انتزاعی، به تصویر بکشد.
هنرمند مقدار قابل توجهی زمان و تلاش را برای ایجاد تصویری دقیق از اشکال و اشیاء زندگی، با استفاده از ضربههای کنترل شدهی قلم مو با رنگها و ارزشهای بسیار، صرف میکند. او با توجه به جزئیات، از پرسپکتیو برای ایجاد بعد فضا و عمق استفاده میکند و ترکیب بندی و افکت نور را به گونهای تنظیم میکند که موضوع به طور مشخصی واقعی به نظر برسد.
امپرسیونیسم
این سبک نقاشی که در دهه 1880 در اروپا ظهور کرد، با ضربههای نسبتا کوچک، نازک و در عین حال قابل مشاهده رد قلم مو و ترکیب بندی باز با تأکید بر تصویر دقیق نور طبیعی در کیفیتهای متغیر آن و زوایای بصری غیر معمول شکل گرفت. از این رو، نقاشیهای امپرسیونیستی اغلب در فضای باز نقاشی میشدند تا جلوههای نور طبیعی خورشید و رنگ سوژهها را به تصویر بکشند.
موتیف نقاشی امپرسیونیستی معمولاً موضوعات رایج روزمره است، که در آن هنرمندان سعی میکردند نور را نه از طریق جزئیات با استفاده از رئالیسم، بلکه با ژست و توهم جذب کنند. با این حال، موضوعات ظاهر واقعی خود را حفظ میکنند، اما با شور و نشاط در مورد آنها، که ویژگی منحصر به فرد این سبک است. به عبارت دیگر، نقاشیهای امپرسیونیستی نمایشی از تأثیر یک هنرمند است.
امپرسیونیسم با گروهی از هنرمندان پاریسی مانند کلود مونه که تلاشها و مشارکت آنها در آخرین مرحله قرن نوزدهم به شهرت رسید، سرچشمه گرفت. نمونهای از این سبک نقاشی «طلوع خورشید» (تصویر زیر) اثر کلود مونه است.
باورش سخت است که وقتی نقاشان امپرسیونیست برای اولین بار آثار هنری خود را به نمایش گذاشتند، اکثر منتقدان آن را رد کردند و مورد تمسخر قرار دادند. آنچه در آن زمان به عنوان یک سبک نقاشی ناتمام و خشن در نظر گرفته میشد، اکنون مورد علاقه، مورد تحسین و مورد احترام است!
نقاشانه
این سبک نقاشی در زمان انقلاب صنعتی در اروپا در نیمه اول قرن نوزدهم پدیدار شد. اختراع تیوب رنگ فلزی به هنرمندان این امکان را داد که از محدوده آتلیه خود فرار کنند و مستقیماً از جهان به ویژه نور مستقیم الهام بگیرند تا بر روی اثر هنری خود تمرکز کنند. از این رو، این سبک هنری بر خود عمل نقاشی – شخصیت قلم مو و رنگدانهها تأکید دارد.
اگرچه سوژه ها به صورت واقع گرایانه ارائه شده بودند، اما هیچ تلاشی برای پنهان کردن کار فنی استفاده شده برای ایجاد نقاشی با صاف کردن بافت، لبهها یا علائم باقی مانده در رنگ توسط قلم مو یا چاقوی پالت انجام نشد. در واقع، این سبک شامل استفاده از رنگ به شیوهای نسبتاً شل بود که منجر به ظاهر شدن ضربههای قلم موی قابل مشاهده در اثر هنری تمامشده میشد.
اکسپرسیونیسم
اکسپرسیونیسم در آغاز قرن بیستم به عنوان یک سبک نقاشی آوانگارد قبل از جنگ جهانی اول توسعه یافت.
ویژگی معمول این سبک این است که نه تنها جهان را صرفاً از یک منظر ذهنی به تصویر میکشد، بلکه برای تأثیر عمیق عاطفی آن را به طور ریشهای تحریف میکند تا احساسات یا ایدههایی را در بیننده برانگیزد.
هنرمندان اکسپرسیونیست که اغلب با استفاده از رنگهای پررنگ و غیرواقعی مشخص میشوند، معنای تجربه عاطفی را به جای واقعیت فیزیکی موضوع خود بیان میکنند. آنها تصمیم گرفتند اشیاء را آنطور که هست به تصویر نکشند، بلکه آنگونه که برایشان احساس میشود یا به نظر میرسد.
ادوارد مونک، نقاش مشهور اکسپرسیونیست، تلاش کرد تا با قلم موها و تصاویر وحشتناک، گروتسک و وحشت را در زندگی روزمره منتقل کند. او این سبک را در محبوب ترین نقاشی خود “جیغ” به شدت به کار برد. (تصویر زیر)
سورئالیسم
سورئالیسم که بیشتر به خاطر آثار هنری بصری خود با کنار هم قرار دادن تصاویر غیرمعمول شناخته میشود، در سال 1917 در فرانسه سرچشمه گرفت.
آندره روبرت برتون، نویسنده فرانسوی، هدف سوررئالیسم را اینگونه توصیف میکند: «تحلیل شرایط متناقض قبلی رویا و واقعیت به یک واقعیت مطلق، یک ابرواقعیت یا سوررئالیت».
این سبک نقاشی مدرن دارای تصاویر کاملاً قابل تشخیصی است که بهصورت واقعگرایانه نقاشی شدهاند، اما از محیط و زمینههای عادی خود خارج شدهاند و در چارچوبی مبهم، متناقض و غیرمعمول جمعآوری شدهاند. از این رو، نقاشیهای سوررئالیستی اغلب غیرمنطقی هستند و رویاهای تخیلی را به گونهای بیان میکنند که بر ناخودآگاه تأکید میکند تا منطق انسانی.
سالوادور دالی یک هنرمند سوررئالیست اسپانیایی بود که به دلیل مهارت فنی خود و تصاویر شگفت انگیز در آثار هنری خود از جمله “تداوم حافظه” مشهور است. (تصویر زیر)
انتزاعی
سبک نقاشی انتزاعی که منشأ آن در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفت، از رئالیسم دوری میکند و خود را در آغوش خیال برای دستیابی به اثر خود میبیند. از این رو، این سبک سعی نمیکند تصویری دقیق از یک موضوع را نشان دهد، بلکه در عوض از اشکال، رنگها، بافتها، فرمها و ژستهای متنوع استفاده میکند.
نقاشیهای انتزاعی بیشتر با قلم مو پرانرژی و ترکیب بندی های ریتمیک و پویا مشخص میشوند.
نقاشیهای هنرمند مشهور سبک نقاشی انتزاعی جکسون پولاک ممکن است برای برخی مانند یک آشفتگی بزرگ به نظر برسند، اما نمیتوان انکار کرد که اثر هنری او در اندازه نقاشی دیواری، تجسم پیشرفت هنری او است، یک قطعه پویا است که علاقه و اشتیاق را در خود جای داده است. سایر هنرمندان انتزاعی، مانند مارک روتکو، سوژههای خود را با رنگها ساده کردند. آثار رنگی این سبک به اندازه کافی قدرتمند هستند که توجه افراد را به خود جلب کند.
فوتورئالیسم
این سبک نقاشی در اواخر دهه 1960 و 1970 در واکنش به اکسپرسیونیسم انتزاعی توسعه یافت. آثار هنری فوتورئالیسم اغلب واقعیتر از واقعیت به نظر میرسند، زیرا تمام جزئیات ثبت میشوند و هیچ نقصی بیاهمیت در نظر گرفته نمیشود.
برخی از هنرمندان فوتورئالیست، عکسها را با نمایش آنها بر روی بوم کپی میکنند تا با دقت تمام جزئیات دقیق را ثبت کنند، در حالی که برخی دیگر این کار را با دست انجام میدهند یا از سیستم شبکهای برای بزرگنمایی چاپ یا عکس استفاده میکنند.
یکی از مشهورترین نقاشان فوتورئالیستی، چاک کلوز است که پرترههای عظیمش در اندازه دیواری از هنرمندان و افراد مشهور از یک عکس شبکهای است.
پاپ آرت
این سبک هنری مدرن با شروع از دهه 1950، از جنبههای تجاری و مصرفی زندگی روزمره، به ویژه از فرهنگ آمریکایی و اروپایی الهام میگیرد. هنرمندان پاپ با استفاده از چنین تصاویر غیرشخصی و پیش پا افتادهای سعی کردند از تاکید بر احساسات و نمادگرایی شخصی که مشخصه اشکال هنری موجود است، فاصله بگیرند.
پاپ آرت تلاش میکند تا سنتهای قدیمی هنری را با گنجاندن تصاویری از فرهنگهای عامهپسند و تجاری در مقابل الیتها از جمله تبلیغات، کتابهای مصور و چیزهایی که به صورت انبوه تولید میشوند مانند قوطیها، بطریها و غیره به چالش بکشد تا بر عناصر پیش پاافتاده یا عجیب و غریب تأکید کند و اغلب از طریق استفاده از طعنه و تقلید این کار را انجام میدهد.
نقاشیهای پاپ آرت روشهای جدیدی را برای ارائه موضوع در هنر ایجاد کردند که بر روی رنگهای جسورانه و تصاویر واقعگرایانه تمرکز میکنند بدون اینکه معنای پنهانی در ترکیب بندی وجود داشته باشد. پاپ آرت به دلیل تصاویر تجاری آن، در واقع یکی از شناخته شده ترین سبکهای هنر مدرن است.
سخن آخر
سبک های نقاشی که در این مقاله معرفی کردیم، هرکدام ویژگیهای خاص خود را دارند. هرکسی بنا به سلیقه خود میتواند در هر کدام از این سبکها فعال باشد و آثار خود را خلق کند. شما کدام سبک را بیشتر میپسندید؟
0 Comments