من یکی از قربانیان مشاوره غلط کنکور هستم! بله درست شنیدید. یک قربانی!
سال 85 رتبه خوبی در کنکور ریاضی آوردم. برای من که زندگی در خانه خیلی ساده نبود، تحصیل در تهران مسیری بود برای رهایی از آن شرایط به بهترین شکل ممکن؛ مسیری که ظاهری موجه داشت و در عین حال آینده روشنی پیش رویم قرار میداد.
آن روزها در بین ما بچههای دبیرستان فرزانگان، در 50 تومنی آرزو بود. ساعتها با هم درمورد دانشگاه تهران حرف میزدیم.
با دیدن رتبه کنکورم، قبولی در رشته معماری دانشگاه در 50 تومنی امکانپذیر بود. اما یک اتفاق عجیب مرا از رسیدن به این آرزو بازداشت.
بعد از این که رتبه کنکور خوب شد، به اصرار بابا قرار شد مهندسی برق را بالاتر از معماری بزنم. بابا در رویاهایش مرا مهندس برق و یک کارمند اداره برق میدید. چیزی که با آرزوهای من 18 ساله فرسنگها فاصله داشت اما لاجرم پذیرفتم، به یک شرط! فقط مهندسی برق سه دانشگاه تاپ را بالاتر از معماری میزدم. همین موضوع هم باعث شد بالاخره با اختلاف کمی و یک جورهایی با شانس آوردن برق قبول نشوم!
اما اتفاق مهمتر این بود که در دفترچه کنکور آن سال در مقابل معماری دانشگاه تهران نوشته بود: محل تحصیل: پردیس هنرهای زیبا!
خدا نیامرزد کسی را که این اسم را برای چند تا از دانشکدههای دانشگاه تهران گذاشته بود. در دانشگاه تهران رسم بر این بود که هر چند تا دانشکده را بگویند یک پردیس. البته الان اسمش شده دانشکدگان!!! خلاصه این بخش از دفترچه و مشاوره کنکور غلط دست مرا از دانشگاه تهران کوتاه کرد. چرا؟ توضیح میدهم …
یک دخترک 18 ساله شهرستانی با مادر و پدری که تحصیلات دانشگاهی ندارند، با مشاوره غلط یک به اصطلاح مشاور کنکور که پول زیادی هم گرفت، تصور کرد که “پردیس” همان “فردیس” است و فردیس هم که جزو کرج است و بابا هم که اجازه نمیدهد دخترش از شهرستان به کرج برود، فقط باید تهران برود!
نتیجه؟ در حالی که رتبه من به دانشگاه تهران میرسید، دانشگاه شهید بهشتی را بالاتر زدم و همان جا قبول شدم…
بعدتر که فهمیدم چه ظلمی در حقم شده، از شدت غم لال شده بودم … چه سود؟
حالا اما تمام تلاشم این است که با مشاوره کنکور ارشد و مشاوره آزمون دکتری به داوطلبان به دقیقترین شکلی که میتوانم نگذارم سرنوشت من برایشان تکرار شود…
0 Comments