Generic selectors
Exact matches only
جستجو بر اساس عنوان
جستجو بر اساس مطلب
Post Type Selectors
بر اساس دسته بندی
آی تی
اصناف و صنایع
اقتصاد
امور زنان
بلاکچین و ارز دیجیتال
بهترین ها
تعمیرات
تغذیه
تکنولوژی
توسعه مهارت‌ها
حیوانات خانگی
خانه و دکوراسیون
داستان کوتاه/ نقد ادبی
دسته‌بندی نشده
رابطه و ازدواج
رهبری و مدیریت
روان‌شناسی
رویدادها
سبک زندگی
سرگذشت‌ها
سلامت
سلامت عمومی
طبیعت و محیط زیست
علم و فناوری
فیلم و سرگرمی
گردشگری
مارکتینگ
مد و زیبایی
مدیریت و کسب‌وکار
موبایل و کامپیوتر
موسیقی
نوشته های خواندنی
هنر و ادبیات
هنرهای تجسمی
ورزش
پذیرش پست مهمان در یونویس
خبر فوری
خانه @ هنر و ادبیات @ داستان کوتاه/ نقد ادبی @ نگاهی به آثار بو برنهام: جورج کارلین نسل طلسم شده ما- قسمت اول

نگاهی به آثار بو برنهام: جورج کارلین نسل طلسم شده ما- قسمت اول

by | 26 اسفند 1400 | داستان کوتاه/ نقد ادبی, فیلم و سرگرمی | 0 comments

(یه نکته قبل از ادامه دادن بگم. تلفظ درست Bo Burnham بو بِرنام هست. ولی از اونجایی که زبون فارسی ترکیبی از زبونای دیگه خاورمیانه و دنیا‌س و شعور ما در رابطه با تلفظ درست کلمات خارجی در حد یه زن سفید پوسته که فکر می‌کنه با استوری گذاشتن و هشتگ زدن, پوتین سربازاشو بر می‌گردونه و دنیا به صلح می‌رسه, این کلمه تو بقیه مقالات فارسی برنهام نوشته شده. از همین جهت, منم مجبورم برنهام بنویسم که خدایان موتور جستجوی گوگل مقاله منو نندازن سطل آشغال. شما مثل من و بقیه نباشین. تلفظ کلماتو درست یاد بگیرین.)

(نکته بعدی اینکه بعد از یادآوری یکی از دوستانم فهمیدم کسی که به گرامر و تلفظ بقیه گیر میده شبیه دختریه که الکی پستای اخلاقی میزاره تو اینستاگرامش. در اینجاس که شاعر می‌فرماید: !You could almost smell the irony)

(نکته آخر اینکه تو نکته دوم من سعی کردم با استفاده از خودآگاهی کار خودم رو توجیه کنم, ولی خودآگاهی باعث رفع گناه من نمیشه. منو نبخشین.)

“نقل قول کردن برای افراد احمقیه که خودشون حرف هوشمندانه‌ای برای زدن ندارن.”

-بو برنهام

چند خط درباره کمدی

معمولا وقتی لغت کمدی به گوش می‌رسد, همگی فیلم‌های خاطره‌انگیز و خنده‌دار جیم کری را به یاد می‌آوریم. پدران و مادرانمان شاید به یاد لورل و هاردی دوست‌داشتنی بیفتند. بعضی از جوانترها احتمالا به ویدئو‌های بامزه که در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته می‌شوند فکر می‌کنند. همه ما کمدی را مربوط به خندیدن می‌دانیم. هرچیزی که ما را بخنداند کمدی محسوب می‌شود, درست است. ولی علیرغم برداشت ما از کمدی, هر از چندگاهی شخصی بامزه و جالب پیدا می‌شود که وقتی کارهای او را تماشا می‌کنیم, برداشتمان نسبت به کمدی و جوک و حتی “خندیدن” عوض می‌شود. بعد از تماشای فیلم‌ها و استندآپ‌های این افراد با خود فکر می‌کنیم: «هههههه, چقد باحال بود. ولی…یه لحظه وایسا بینم…». رابین ویلیامز, ریکی جرویس, جورج کارلین, بو برنهام, وودی آلن و حتی جیم کری دوست داشتنی از این دسته کمدین‌ها هستند. این افراد همزمان که ما را می‌خندانند, از ما سوال‌هایی می‌پرسند که شاید مایل به پاسخ دادن آن‌ها نیستیم. این سوال‌ها ما را می‌ترسانند. با خود فکر می‌کنیم “به قرآن فقط می‌خواستم بخندم, چرا بحران هویت گرفتم؟!”. در یک حرکت دفاعی, به این باور می‌رسیم که این نوع محتوا اصلا کمدی محسوب نمی‌شود, بلکه تلاش‌های افراد وانمودگرایی است که نهیلیزم خود را در قالب چند جوک تا حدی خنده‌دار به خورد ما می‌دهند. همین و بس. به هر حال, شاید این عقیده درست باشد, خدا کند این عقیده درست باشد…

اکنون بیایید کمی درباره این افراد صحبت کنیم تا بفهمیم کدام عقیده ما درست است. 

چند خط درباره جورج کارلین

جورج کارلین فعالیت خود در زمینه استندآپ را در دهه 60 میلادی شروع کرد. در ابتدای کار, استندآپ‌های کارلین چندان با دیگر کمدین‌ها متفاوت نبود. او ظاهری آراسته داشت, کت و شلوار می‌پوشید و در برنامه‌های مختلف تلویزیونی حضور داشت. سبک کمدی او نیز بیشتر مشاهده‌ای بود (Observational Comedy) و ذره‌ای از جوک‌ها یا اسکیت‌های مشکل ساز وجود نداشت. ولی بعد از دهه هفتاد و جنبش‌های سیاسی شدید در آمریکا به دلیل جنگ ویتنام و افزایش جنبش تفکری هیپی (Hippie), سبک کمدی کارلین به سمت اعتراض به دولت و جامعه مصرف‌گرایی آمریکا پیش رفت. تا حدی جوک‎‌های او برای تماشاگران لاس وگاس توهین‌آمیز بود که که او را دوبار از کلوپ‌های آنجا بیرون انداختند!

همچنین بخوانید  فیلم 1917

هر چقدر که سن جورج کارلین بیشتر شد, سبک کمدی او نیز تهاجمی‌تر و توهین‌آمیز‌تر شد. او از اعتراض به نحوه ناسالم زندگی کردن مردم, عقاید دینی افراطی, دولت جنگ‌ستیز آمریکا و حتی عادات و عقاید چندش‌آور مردم ترسی نداشت. کارلین با استندآپ‌های خود, هنر کمدی را تا ابد تغییر دارد. یکی از بارزترین مثال‌های کمدی جورج کارلین را می‌توانید از اینجا تماشا کنید. 

بو برنهام

تاثیری که جورج کارلین بر کمدین‌های مدرن داشته کاملا بدیهی است. یکی از کمدین‌های جوانی که در آثارش رد جورج کارلین معلوم است, بو برنهام نام دارد. با اینکه استندآپ‌های بو, موضوعاتی که به آن‌ها می‌پردازد و استایل کمدی او کاملا با جورج کارلین فرق دارد, بو برنهام یک شباهت خاص با جورج کارلین دارد: کمدی برای بو برنهام فقط یک ابزار است تا به عنوان یک آرتیست, درون خود را به نمایش گذاشته و از طریق آن, ایده‌های ما را به چالش بکشد.

تکامل آثار بو برنهام در زمینه کمدی, موزیک و فیلم‌سازی در 16 سال گذشته, شاید بتواند به ما در درک کردن این شخص خاص کمک کند. بیایید با هم به آثار هنری بو برنهام نگاهی بیندازیم. (مرسی که هنوز دارین میخونین 3>)

فعالیت‌ های بو برنهام در یوتیوب

در سال 2006, بو برنهام 16 ساله اهل ایالت ماساچوستس آمریکا, اولین آهنگ خود را در یوتیوب منتشر کرد. این آهنگ به اسم My Whole Family, درباره سختی‌های نوجوانی است که خانواده او به تمایلات جنسی‌ او شک دارند (از این بیشتر نمی‌تونم بگم, خودتون برین ببینین). آهنگ بعدی او A Love Ballad نام دارد و درباره داستان عاشقانه بو با یک زن 83 ساله است. آهنگ دیگر بو Rehab Center for Fictional Characters است که درباره چند کاراکتر خیالی مثل بابا نوئل, لپرکان و خرگوش ایستر است که در یک کلینیک بازپروری درباره مشکلات خود صحبت می‌کنند (مثل خیانت همسرانشان, تنفر آن‌ها از رئیس‌هایشان و غیره). ادامه بدم یا…؟

بو تا سال 2010 در اتاق خواب خانه خود آهنگ‌های مختلفی ضبط کرد که هرکدام از آن‌ها موضوعات مختلفی در زمینه کمدی و اجتماعی داشتند. بعد از موفقیتی که بو در یوتیوب برای خود کسب کرد, موفق شد که اولین استندآپ خود با عنوان Words Words Words را منتشر کند.

Words Words Words

اولین استندآپ کمدی بو برنهام به نام Words Words Words در می سال 2010 پخش شد. جالبی این استندآپ این بود که تمامی متن استندآپ و آهنگ‌هایی که در آن پخش شد روی دیوار نوشته شده بود که مردم آن‌ را بخوانند. یکی از بهترین آهنگ‌هایی که در این استندآپ اجرا شد آهنگ Art Is Dead نام دارد که در آن بو برنهام توضیح می‌دهد که هنر و هنرمندی دیگر وجود ندارد. هنرمندان و کسانی که ما آن‌ها را پیچیده و جالب می‌دانیم در واقع همان بچه‌هایی هستند که از بچگی تا کنون دنبال توجه بقیه بودند و هیچ تغییری نکرده‌اند, بلکه ما اکنون به آن‌ها پول می‌دهیم که این کار ناسالم را برای ما به نمایش بگذارند. بو در این آهنگ از خود نیز انتقاد کرده و می‌گوید که لایق این موفقیت و پول و توجهی که کسب کرده نیست. هر روز نمی‌تواند درباره او باشد و او یک معتاد است که موادش توجه دیگران است. هنر مُرد. این چیزی که شما می‌بینید جعلی و فریبی است. هیچ چیز واقعی باقی نمانده.

همچنین بخوانید  اپلیکیشن دانلود فیلم و سریال ایرانی رایگان

حتما وقت بزارید که این استندآپ را تماشا کنید.

what.

در این استندآپ, بو در اوج فعالیت هنری خود بود. نمایش بو برنهام زمانی شروع می‌شود که او روی یک صندلی نشسته است و صدایی او را با توهین‌های شخصی به مردم معرفی می‌کند و در آخر به او می‌گوید: «تو تنها می‌میری, و حقتم خواهد بود. ولی تا وقتش برسه, می‌تونی جوکای مسخرتو برای مردم تعریف کنی, شاید کمکت کنه.»

بو برنهام این اسندآپ را به صورت کاملا مجانی در چنل یوتیوب خود قرار داده (مرسی, بو) و حتما پیشنهاد می‌کنم که آن را از اینجا تماشا کنید. ولی در اینجا ترجیحا به دو قسمت از استندآپ what. می‌‌پردازیم.

جراحی مغز بو

بو با کمک نورپردازی و صداگذاری, یک عمل جراحی روی مغز خود انجام می‌دهد. یک صدای رباتی حال بو را از او می‌پرسد و بو به این صدای روباتی می‌گوید: «من حالم خوب نیست, ارتباط برقرار کردن با آدما, فهمیدن احساسات, خیلی سخته». صدای روباتی می‌گوید: «باید رو مغزت عمل کنیم و نیمه چپ و راستشو از هم جدا کنیم تا بفهمیم مشکل از کجاست». بعد از عمل, بو نقش نیمه چپ و راست ذهن خود را بازی می‌کند. نیمه چپ تحلیلگر, باهوش, پرکار و عوضی است. نیمه راست خلاق, حساس, احساساتی و یک ابله است. این دو مدتی در قالب یک آهنگ با هم مکالمه می‌کنند. نیمه راست به نیمه چپ می‌گوید: «چرا پایه نیستی؟ چرا یه خرده بیشتر تو لحظه زندگی نمی‌کنی؟» و در جوابش نیمه چپ می‌گوید: «من کل زندگیمو جون کندم که برای بو کار کنم. ولی تو نگران چیزایی بودی که بو ازش می‌ترسیده. من بالغانه رفتار می‌کنم, ولی تو عقلت عین بچه‌هاست!».

نیمه راست: «تو فکر می‌کنی همه چیو می‌دونی, نه؟ نصف مشکلات بو قرار بود مال من باشن, ولی تو به زور همشونو گرفتی برای خودت. امیدوارم خوشحال باشی, چون مطمئنا بو خوشحال نیست.»

نیمه چپ: «‌حداقل کار لعنتیمو انجام دادم! من بو رو به کار انداختم, فعالش کردم. تو قرار بود ازش مراقبت کنی. تو قرار بود از احساساتش محافظت کنی. ولی الان داری بدبختیاشو تقصیر من میندازی. اگه حالش بده به خاطر توئه. از تو متنفره. مطمئنم از تو متنفره!»

نیمه راست گریه می‌کند.

نیمه چپ: «ببخشید…نمی‌خواستم ناراحتت کنم.»

نیمه راست: «دروغ میگی!»

نیمه چپ: «ببین, شاید یه کاری باشه که بتونیم با هم انجام بدیم. شاید بو با این کار خوشحال شه.»

نیمه راست: «با هم؟»

نیمه چپ: «تو می‌تونی احساساتتو بروز بدی, منم می‌تونم تحلیلم رو انجام بدم. معنی با تو, تکنیک با من. میتونیم همون کاری رو بکنیم که استیو مارتین و جورج کارلین انجام دادن. میدونی منظورم چیه؟»

همچنین بخوانید  نقد داستان گردنبند اثر گی دو موپاسان

نیمه راست: «قدم زدن؟ اینقد قدم میزنیم که مشکلاتمون حل شه!»

نیمه چپ: «…کمدی…منظورم کمدی بود. میتونیم با هم کمدی اجرا کنیم.»

صدای روباتی: «عملیات پیوست آغاز شد.»

نیمه چپ: «وقتمون داره تموم میشه, پس فهمیدی؟ قراره با هم کمدی اجرا کنیم.»

نیمه راست: «اوکی فهمیدم. نیمه چپ! دوست دارم!»

نیمه چپ: «میدونم.»

صدای روباتی: «جراحی با موفقیت انجام شد.»

 مکالمه بو با سه آدم غریبه

در پایان این استندآپ و قبل از خداحافظی بو با تماشاگران, او با سه آدم خیالی مواجه می‌شود. اولین شخص یکی از دوستان مونث زمان دبیرستان بو است که او را به هیچ وجه نمی‌شناخته ولی الان که بو معروف شده, می‌خواهد با او دوست شود. این شخص هیچ احترامی برای بو ندارد و فقط برای شهرتش جذب او شده است. نفر دوم یک ایجنت هالیوودی است که به بو می‌گوید کارهای او خیلی ارزش ندارد و باید بیشتر برند خود را به سمتی سوق دهد که هواداران و در نهایت, پول بیشتری کسب کند. این نوع کمدی برای جوانان خیلی جذاب نیست و آن‌ها جذب آهنگ‌های مسخره و بی ارزش که درباره شبکه‌های اجتماعی هستند می‌شوند. نفر آخر یک غریبه است و با اینکه بو را نمی‌شناسد, به او می‌گوید که شهرت و پول او را تغییر داده است. بو سعی می‌کند تا با آن‌ها بجنگد و از آن‌ها دور شود, ولی ناتوان است. این سه هر کدام یک جمله خاص را تکرار می‌کنند:

We think you’ve changed, bro.

غریبه: ما فکر می‌کنیم که خیلی تغییر کردی.

We know best.

ایجنت: ما از همه بیشتر می‌دونیم.

You suck.

دوست مونث: تو افتضاحی (خودتون میدونین ترجمه درستش چیه).

بو با شنیدن این جمله‌ها به مرز جنون می‌رسد. بعد از بارها تکرار, بو از این جمله‌ها چند قسمت را جدا می‌کند:

We think we know you.

و این جمله جدید برای تماشاگران و بو بارها و بارها تکرار می‌شود. We think we know you یعنی ما فکر می‌کنیم که تو را می‌شناسیم. بو مدتی سکوت کرده و پایین را نگاه می‌کند. او نمی‌تواند از این آدم‌ها فرار کند. بو برنهام نمی‌تواند با این آدم‌ها بجنگد. پس باید چکار کند؟ او از صدای آن‌ها یک سمپل ساخته و یک آهنگ درست می‌کند. تنها راه او برای فرار از این قضاوت‌های نادرست خلاقیت اوست. تنها راه فرار بو برنهام کمدی است. بعد از این آهنگ, استندآپ به پایان می‌رسد.

ادامه دارد…

از کارهای بو برنهام, دو استندآپ Make Happy و Inside و یک فیلم به نام Eighth Grade باقی ماندند. در قسمت بعدی این مقاله به آن‌ها می‌پردازیم.

“من چون قدم بلنده, مردم ازم میپرسن اون بالا هوا چطوره؟ منم جواب میدم بارونیه, بعد تف میکنم تو صورتشون” 

مازیار کنعانی
مازیار کنعانی

هلوالیکم.
بنده مازیارم و هدفم اینه که براتون از موضوعاتی بنویسم که شاید خیلی تو ایران بهشون پرداخته نمی‌شه, از گیم و فیلم و سریال بگیر تا اینکه چطور شما نمی‌تونید در 6 ماه آیلتس با نمره 7 بگیرید و برید ونکوور (نمی‌شه به خدا, گول این شیادای اینستاگرامی رو نخورید!)

چطور بود؟
+1
1
+1
+1
+1
+1
+1
+1

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نویسندگان فعال

مطالب مرتبط