جایی که مد باشد هنر هم هست. گاها، با هم متحد شدند و در طول زمان برای در نوردیدن مرزها و تاثیر بر فرهنگ هر دوره استفاده شدند.
همکاری هنر و مد لحظات خاصی در تاریخ را رقم زده است. هر دو رسانه تغییرات اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی را بازنمایی می کنند. از دهه بیست پرسروصدا تا دهه هشتاد پر زرقوبرق. در زیر با چهار مثال از هنرمندان و طراحان مد که به شکلگیری جامعهشان از طریق کارشان کمک کردند آشنا می شوید.
فهرست
۱. هالستون و وارهول: یک رفاقت در مد
دوستی بین روی هالستون و اندی وارهول ،دوستی است که به دنیای هنر معنی داد. هم هالستون هم وارهول کسانی بودند که راه برای مشهور شدن هنرمند/طراح را رهبری کردند. آنها لکهی ننگ پر مدعایی را از دنیای هنر پاک کردند و مد و استایل را به عموم معرفی کردند. وارهول از چاپ سیلک استفاده میکرد تا تصاویر را بارها تولید کند. با اینکه او مبدع این روش نبود،ولی قطعا ایدهی تولید انبوه را متحول کرد. هالستون با استفاده از ابریشم، پولک و جیر پارچهها و طرحهای ساده و شیک اما پر زرق و برق میساخت. او جزو اولین کسانی بود که صنعت مد آمریکا را دردسترس و خوشآیند کرد. هر دوی آنها تاثیر ژرفی بر هنر و مد در طول دهههای 60،70 و80 گذاشتند که همچنان تا امروز ادامه دارد.
همکاری و موفقیت های تبلیغاتی
هالستون و وارهول در پروژه های متفاوتی با هم همکاری کردند. وارهول با استفاده از لباس های هالستون و حتی خود او، کمپین های تبلیغاتی راه می انداخت. در یک همکاری مستقیم تر، هارلستون از چاپ های گل وارهول را برای طرح لباس شب آستین بلند استفاده کرد. هالستون از طرح های ساده برای پارچه هایش استفاده می کرد که آنها را به شدت موفق کرد. آنها ساده و آسان برای استفاده بودند، با این حال با استفاده از رنگ و طرح ها و پارچه های مختلف لوکس می دادند. وارهول هم در مواد و روند کاری اش از ساده سازی استفاده میکرد، که باعت بازتولید آسانتر آثارش و پرفروشتر شدنشان میشد.
موفقیت تبلیغاتی چالش هایی هم برای این دو هنرمند داشت. هالستون اولین طراحی بود که توانست همکاری موفقی با فروشگاه زنجیرهای جی سی پنی (JCPenney) در سال 1982 داشته باشد. این باعث شد که دسترسی به طرح هایش با قیمت کمتری میسر شود. این اتفاق باعث «کم ارزش» شدن برند او شود، اما باعث باز شدن راه برای همکاری به این شکل دیگر طراحان شد. تولیدات وارهول هم مورد نقد قرار گرفته و به عنوان سطحی و ظاهری دیده شدند. با این حال، هر دو آنها استفاده از مارکتینگ و فروش را در زمینه های خود به روز کردند و باعث شروع ساخت برند برای فروش در بازار انبوه شدند.
فریبنده و پر زرق و برق
هم وارهول و هم هالستون مشتری همیشگی استودیو 54 بودند. آنها برای سلیبریتی هایی مثل لایزا مینلی، بیانکا جگر و الیزابت تایلر طراحی و تولید می کردند و با آنها وقت گذرانی می کردند. این گشت و گذارها در آثار آنها مشخص بود و بر شکل گیری دورهی «دیسکو» دهه 1970 تاثیر گذاشت.
هالستون برای ساخت لباسه ای شب که کاملا از پولک ساخته شده بودند شهرت داشت. او پولک ها را به صورت افقی بر روی پارچه می گذاشت. این کار باعث ایجاد سوسو زدن نور بر روی لباس می شد که او در ترکیب و تقسیم رنگ ها استفاده می کرد. طرح های وی به گونهای بودند که حرکت و رقص را آسان می کردند. استفادهی او از پولک در بین ستاره ها از جمله لایزا مینلی بسیار محبوب بود، که از طرح های او برای اجراها و ملاقات هایش به استودیو 54 استفاده می کرد.
سری کفش های پودر الماس وارهول هم نمونه شاخص زندگی شبانه استودیو 54 و مشاهیر بود. پودر الماس همان موادی است که او بر روی چاپ ها و نقاشی هایش برای ایجاد حس عمق در اثر استفاده می کرد. چاپ بر روی کفش وارهول ابتدا ایده ای برای کمپین تبلیغاتی هالستون بود و حتی از طرح های کفش خود هالستون الهام گرفت.
روند تبدیل هنرمند به ستاره با وارهول و هالستون آغاز شد. این روند نه فقط به دلیل نوع هنر و تولیداتشان، بلکه به دلیل زندگی اجتماعیشان هم بود. هم اکنون طراحان مد و هنرمندانی هستند که از شهرتشان برای موفقیت برندشان استفاده میکنند.
۲. سونیا دولونه: جایی که هنر، مد می شود
سونیا دولونه نه تنها با فرم جدیدی در کوبیسم تحولی ایجاد کرد بلکه ارتباط بین مد و هنر را نیز تجسم می کرد. هم دولونه و هم همسرش پیشتاز سبک اورفیسم بودند و با فرم های مختلف انتزاع در هنر آزمایش و تجربه می کردند. او از اولین اشخاص در نوع خودش بود که با استفاده از طرح ها و چاپها و نقوش بدیع خود به سمت مد گذار کرد. او بیشتر به خاطر هنر و ارتباطش با همسرش شهرت دارد تا به دلیل تجربیاتش در صنعت مد. پوشاک او در خط مقدم تغییرات لباس های زنان در دهه 1920 بود. مجموعه لباس های او به جای خود حالت فیزیکی لباس ها، بیشتر از طریق عکاسی ها و ارجاعات به هنرش به یادآورده می شوند. برای دولونه مرزی میان هنر و صنعت مد نیست. برای او ، آنها یکی و همانند هستند.
سیمولتان و مد شورشی
دولونه در دهه 1920با ساخت لباس برای مشتریان و طراحی پارچه برای تولیدی ها حرفه خود در زمینه مد را آغاز کرد. او اسم برند خود را «سیمولتان» نامید و استفاده از رنگ و نقوش را بر روی جنس های مختلف بیشتر پیش برد. در روند طراحی او سبک سیمولتانیسم نقش مهمی را ایفا می کرد. استفاده از این تکنیک او بسیار شبیه لحاف های قلاب دوزی شده و یا نساجی اروپای شرقی بود. رنگ ها بر روی یکدیگر قرار می گرفتند و نقوش برای ایجاد هارمونی و ریتم استفاده می شدند. مایه بیشتر کارهای او شامل استفاده از مربع/مستطیل ، مثلث، خطوط موازی یا دوایر می شد که در طرح های مختلف بر روی هم قرار می گرفتند.
دولونه در دوره ادواردیان زن جوانی بود، دوره ای که لباس زیر ساعتی عادی بود و همه به یک شکل لباس میپوشیدند. همه اینها در دههی 1920 تغییر یافت، زمانی که زنان دامنهای تا بالای زانو ولباس های گشاد میپوشیدند. این جنبه ظاهری چیزیست که در طرحهای دولونه به چشم میخورد. او به ساخت پوشاکی که جوابگوی نیازهای زنان باشد بسیار علاقمند بود. او لباس شنای جدید را طراحی کرد تا زنان بتوانند در ورزش بهتر مشارکت کنند، به جای لباس هایی که پیش از این مانع آنها بودند. او طرحهایش را برروی کتها، کفشها، کلاهها و حتی ماشینها میزد و هر سطحی را بوم خود میکرد. طرحهای او حس آزادی حرکت و ابراز احساس را از طریق رنگ و فرم ایجاد میکرد.
گذار دولونه به فیلم و تئاتر
دولونه در طول حرفهاش به فیلم و تئاتر هم گذار کرد. او برای فیلم «یک پاریسی کوچک» (Le P’tit Parigot) به کارگردانی رنه لسومتیر درسال 1926 طراحی لباس کرد. هم دولونه و هم همسرش در این فیلم مشارکت داشتند که همسر وی طراحی صحنهی این فیلم را برعهده داشت. در عکس سمت چپ رقاص رومانیایی لیزیکا کودرنو (Lizicai Codreanu) در یکی از لباس های طراحی شده توسط دولونه دیده می شود. استفاده از دوایر، زیگزاگ و مربع در این لباس نمونهی دیگری از سیمولتانیسم در طراحی های اوست. زیگزاگ های بر پردهی پشت با طراحی همسر دولونه با طرح شلوار مدل همکاری این زوج را به رخ میکشد. صفحه گرد دور گردن رقاص یکی از نمایه های تکرارشونده ی مد دولونه است.
او همچنین برای تئاتر «کلئوپاترا» در بالهی روس طراحی کرد. همانند همکاریش در فیلم، در این تئاتر هم او طراح لباس و همسرش طراح صحنه بودند. هردو با همکاری با هم تجربه هارومی مانندی را برای بیننده رقم می زدند. طراحی لباس او برای «کلئوپاترا» ، دارای خطوط چند رنگ و نیم دایره بودند که سبک انتزاعی دههی 1920 او را با سبک بالهی سنتی تلفیق می کند.
۳. همکاریث السا شیاپارلی و سالوادور دالی
طلایهدار هنر سورئالیستی با رهبر صنعت مد سورئالیستی همسان هستند. سالوادور دالی و طراح لباس السا شیاپارلی در طول حرفهی خود با یکدیگر همکاری های بسیار داشتند و الهام بخش یکدیگر بودند. آنها تصاویر شاخصی مثل «لباس خرچنگی»، «کلاه کفشی» (همسر دالی، عکس بالا)، لباس قطرهای را خلق کردند که باعث شوک و الهام مخاطبانشان شدند. دالی و شیاپارلی راه آیندگان را برای همکاری طراحان مد و هنرمندان، با رد کردن مرز بین هنر پوشیدنی و مد باز کردند.
دالی و خرچنگ
با اینکه خرچنگ به ظاهر بی آزار است، اما در واقع غرق در جنجال است. دالی در آثارش دائما از خرچنگ استفاده می کرد و به آناتومی خرچنگ علاقمند بود. خرچنگ در آثار دالی تهمایه جنسی که برخواسته از انرژی مردانه-زنانه است نیز دارد. لباس خرچنگی همکاری بین دوهنرمند است که با اسکیس دالی از خرچنگ به عنوان لباس آغاز شد. زمانی که در مجله «ووگ» رونمایی شد جنجال زیادی را به وجود آورد. چون دارای بالا تنهی شفاف و دامنی از طور سفید بود. این شفافیت، که باعث کمی دیده شدن بدن مدل میشد، اتفاق تازه ای با این وسعت در صنعت مد بود. استفاده از پارچهی سفید نیز تضادی با خرچنگ قرمز ایجاد می کرد. سفید همواره مفهوم پاکی و بکر بودن را به همراه دارد، در حالی که قرمز قدرت، خطر و جنسیت را یادآور می شود. خرچنگ قرمز بادقت و به عمد در میانه ی دامن قرار گرفته است.
مدلی که لباس را در مجله «ووگ» به تن داشت والیس سیمپسون (Wallis Simpson)، همسر ادوارد هشتم بود که پادشاهی انگلستان را به خاطر ازدواج با والیس رد کرده بود. این نیز نمونهی دیگری از استفاده یک شخص یا تصویری جنجال برانگیز و تبدیل آن به چیزی محترم است.
0 Comments