علیرغم تصور برخی از مردم، سوررئالیسم فقط یک اصطلاح برای توصیف هر چیزی که از راه دور عجیب یا آوانگارد باشد نیست. فیلمهای سورئال، فیلمهایی نیستند که فقط سعی میکنند از طریق تصاویر بصری خیرهکننده، توهمزا ظاهر شوند. آنها فیلمهایی هستند که از صمیم قلب زیباییشناسی سوررئالیستی را پذیرفتهاند و اغلب تحت تأثیر جنبش سوررئالیستی دهه ۱۹۲۰ قرار گرفتهاند. در سال ۱۹۲۸ بود که فیلمساز «ژرمن دولاک» اولین فیلم سوررئال را کارگردانی کرد: «صدف و مرد روحانی».
از آن زمان به بعد، این جنبش توسعه و گسترش یافت و از گروه کوچکی از فرانسویها به یک جامعه متنوع مستعد از هنرمندان و فیلمسازان تبدیل شدهاست. به طور خلاصه، فیلمهای سوررئالیستی فیلمهایی هستند که تلاش میکنند تصورات تصادفی، غیرمنطقی و اغلب آزاردهنده از رویاهای ما را به تصویر بکشند.
آنها از روشهای مختلفی برای ارائهی این سبک استفاده میکنند. برخی از تکنیکهای تدوین استفاده میکنند که باعث ایجاد حس عدم تمرکز میشود. برخی بر روایتهای غیرقابل پیشبینی و به ظاهر بیمعنی تکیه میکنند. برخی فیلمها حول محور شخصیتهای نامتعارف میچرخند ، در حالی که برخی در عوض به تصاویر ترسناک و زننده تکیه میکنند تا تماشاگران خود را شوکه کنند. اکثر این فیلم ها شما را خواهند ترساند و کاملاً اذیتتان خواهند کرد. اما مسلما مدتها بعد از تماشای آنها، در ذهنتان باقی میمانند. هشدار عادلانه: آنها تمایل دارند ذهن شما را مشوش کنند.
فهرست
آسایشگاه ساعتشنی (۱۹۷۳)
«وویچیخ یژی» در سال ۱۹۷۳ «آسایشگاه ساعتشنی» را منتشر کرد. این فیلم داستان عجیب و غریب «یوزف» را به تصویر میکشد. مردی که برای دیدار پدر در حال مرگش در یک آسایشگاه، با قطار سفر میکند. به محض ورود، یوزف اتفاقات عجیب و غریب را تجربه میکند. خود بیمارستان فرسوده است و به نظر میرسد هیچکس نمیداند چه کسی مسئول است. زمان به طرز عجیب و غیرقابل پیشبینی رفتار میکند و یوزف را به طور تصادفی و بدون هشدار به گذشته میفرستد.
شاید عجیبترین اتفاق این باشد که همه با یوزف مثل یک کودک رفتار میکنند، این به احساس بی زمانی که در فیلم حاکم است کمک میکند. این احساس را ایجاد میکند که خود آسایشگاه خارج از زمان وجود دارد. یک دقیقه قهرمان داستان بالغ است و در لحظه بعد دوباره کودکی خود را به عنوان یک پسربچه تجربه میکند.
عمو «بونمی» که میتواند زندگیهای گذشته خود را به یاد آورد (۲۰۱۰)
«اپیچاتپونگ ویراستاکول» برنده نخل طلا در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۰ کارگردان این فیلم است. فیلم “عمو بونمی” که می تواند زندگیهای گذشته خود را به یاد بیاورد» داستان عمو بونمی را در چند روز پایانی زندگیاش دنبال میکند. بونمی در حالی که به سوی مرگ سفر میکند، توسط روح همسر و پسر مردهاش در قالب موجوداتی عجیب و هیولایی، محاصره شدهاست و زندگی گذشته خود را تجربه میکند. دنبال کردن این فیلم به دلیل نحوه نشان دادن شکاف بین زندگی و مرگ، به طرز مضحکی دشوار است. همه چیز از تدوین خاص تا موسیقی متن نامنظم به برجستهسازی این شکاف کمک میکند و تجربهای واقعاً وهمآور را ایجاد میکند. با نزدیک شدن بونمی به پایان سفر زندگیاش، همه چیز عجیب و غریبتر میشود، که نشاندهندهی گذار او از این زندگی به زندگی بعدی است.
خون یک شاعر (۱۹۳۲)
«ژان کوکتو» فیلم سورئال «خون یک شاعر» را به چهار بخش ظاهراً نامرتبط تقسیم کرده است. این فیلم واقعاً داستانی را روایت نمی کند، حداقل به معنای مرسوم کلمه. در نیمهی اول فیلم، مجسمهساز با فریب یک مجسمه به درون یک آینه سقوط میکند. پس از آن، او خود را در هتلی عجیب میبیند که در آن هر اتاق کنجکاوی جدیدی را در خود جای داده است.
نیمه دوم فیلم تقریباً هیچ وابستگی به قسمت اول فیلم ندارد. پس از کشته شدن یک پسر جوان در برف بازی، گروهی از بورژوازیهای بیتفاوت شروع به قمار کردن بالا سر جسد او میکنند و برخی از فرشتگان نیز حضور پیدا میکنند. صادقانه بگویم، این فیلم بسیار عجیبی است. ولی این فیلم صرفاً به دلیل جلوههای بصری، به ویژه در نیمه اول، ارزش دیدن دارد.
در هتل، گرانش به طرز غیرقابل پیش بینی عمل میکند و شخصیت اصلی را از کف به سقف و دوباره به سقف میفرستد در حالی که او سعی میکند در راهروها حرکت کند. فیلم «تلقین» نولان در مقایسه با این صحنه ها فیلمی ساده و عادی به نظر میرسد.
سگ آندلسی (۱۹۲۹)
«لوئیس بونوئل» شاید معروفترین کارگردان سورئالیست دنیا باشد. فیلم «سگ آندلسی» او نیز شاید بهترین فیلم برای توصیف سبک سورئال باشد. این فیلم شما را بین صحنهها و تصاویر به ظاهر بیمعنی و نامرتبط میچرخاند و به طرز فوقالعادهای حس یک رویا و شاید بهتر باشد بگوییم یک کابوس را القا میکند. این فیلم به واقع بر اساس رویاهای خود بونوئل و همکار او، «سالوادور دالی» ساخته شده است.
صفحهای از دیوانگی (۱۹۲۶)
این فیلم سورئال که در یک دیوانهخانه ساخته شده است، توسط «تینوسوکه کینوگاسا» کارگردانی شده است. این فیلم سورئال داستان سرایدار این دیوانهخانه و همسرش را بازگو میکند. با جلو رفتن فیلم، توهمات قهرمان داستان شدت میگیرد و در نهایت با نمایش دیوانهکنندهی تصاویر غیر قابل رمزگشایی و تدوین تهوعآور به پایان می رسد. این فیلم به طرز عالی حس دیوانگی واقعی را بازسازی میکند و به مخاطب نشان میدهد که دیوانگی چگونه است. استرسی که از طریق تدوین به شما القا میشود در جاهایی غیرقابل تحمل میشود. چیزی که تاثیر این فیلم را بیشتر میکند صامت بودن آن است. سکوت حکمفرما در فیلم شما را تا مرز جنون پیش میبرد. اگر تصمیم به دیدن این فیلم دارید، پیشنهاد میشود در میان آن به خود و ذهن خودتان استراحت بدهید. چرا که این فیلم به واقع صفحهای از دیوانگی را به شما نشان میدهد.
کوه مقدس (۱۹۷۳)
“آلخاندرو خودوروفسکی” فیلم سورئال «کوه مقدس» را به عنوان یک فیلم طنز بر علیه مصرفگرایی و نظامیگری معرفی میکند. شخصیت اصلی این فیلم که با اسم «احمق» معرفی میشود، برای پیدا کردن طلا به بالای یک کوه قصد سفر میکند. او با یک کیمیاگر آشنا میشود (که توسط خود کارگردان بازی شده است) و هر دو به سمت کوه مقدس عازم میشوند.
چیزی که شما را تا آخر فیلم میخکوب میکند تصاویر حیرتانگیز و زیبای آن است. فیلمبرداری این فیلم خارقالعاده است. همانطور که میتوان حدس زد داستان این فیلم پیچیدگی زیادی دارد و دنبال کردن آن سخت است. اما اگر به روایت های سیال ذهنی علاقهمند هستید مطمئن باشید عاشق این فیلم خواهید شد.
چقد چیز عجیبیه این سبک سورئال. نمیتونم باهاش ارتباط بگیرم. ولی مقاله قشنگی نوشتی آرمین. کلی چیز یاد گرفتم ازش
ممنونم. ولی حتما یک فیلم سورئال را تماشا کنید شاید نظرتان عوض شد.
ممنون از اطلاعاتی که در مورد سورئال دادید. من چند دقیقه پیش فیلم ( لرزاننده چربی) رو دیدم . در بررسی فیلم اسم فیلم (صدف و مرد روحانی ) رو شنیدم و برای اطلاعات بیشتر درموردش به این صفحه اومدم اما الان بیشتر مشتاقم فیلم (صفحه ای از دیوانگی ) رو ببینم!!!
مطمئنم هیچ جایی نمیتونستم راجع به این فیلم ها چیزی بخونم. واقعا ممنونم آرمین جان