حال که روبروی صفحه کامپیوتر نشستهام حس میکنم زنی هستم که در قرن 19 میلادی روبروی ماشین تایپ نشسته و دارد جزییات روزی را که داشتهاست، مینویسد؛ یا شاید هم نامهای برای شخصی که مدتهاست از او خبر ندارد. در هر صورت من اینجا هستم و مینویسم. عنوان این نوشتهها اهمیت چندانی ندارد. در ابتدا قصد داشتم با عنوان بیست و یک اشتباه بیست و یک سالگی آغاز کنم؛ اما به راستی اشتباه یعنی چه؟ آیا چیزی را که به شخص من یا شخص دیگری آسیب بزند اشتباه مینامیم؟ و ای کاش میتوانستم تمامی این کلمات و جملات را با لحن و صدای نه چندان خوب خود میخواندم! میدانی! احساس میکنم گاهی انسان احساس در خطر بودن را،...
روز مرگی
read more