Generic selectors
Exact matches only
جستجو بر اساس عنوان
جستجو بر اساس مطلب
Post Type Selectors
بر اساس دسته بندی
آی تی
اصناف و صنایع
اقتصاد
امور زنان
بلاکچین و ارز دیجیتال
بهترین ها
تعمیرات
تغذیه
تکنولوژی
توسعه مهارت‌ها
حیوانات خانگی
خانه و دکوراسیون
داستان کوتاه/ نقد ادبی
دسته‌بندی نشده
رابطه و ازدواج
رهبری و مدیریت
روان‌شناسی
رویدادها
سبک زندگی
سرگذشت‌ها
سلامت
سلامت عمومی
طبیعت و محیط زیست
علم و فناوری
فیلم و سرگرمی
گردشگری
مارکتینگ
مد و زیبایی
مدیریت و کسب‌وکار
موبایل و کامپیوتر
موسیقی
نوشته های خواندنی
هنر و ادبیات
هنرهای تجسمی
ورزش
banner
banner
خانه @ هنر و ادبیات @ داستان کوتاه/ نقد ادبی @ نگاهی کوتاه به رمان تصویر دوریان گری

نگاهی کوتاه به رمان تصویر دوریان گری

by | 29 دی 1400 | داستان کوتاه/ نقد ادبی, نوشته های خواندنی | 1 comment

تصویر دوریان گری، تنها رمان اسکار وایلد است که در سال 1890 بصورت اپیزودی در ماهنامه لیپینکات در فیلادلفیا منتشر می‌شد. در سال 1891 تصویر دوریان گری به همراه شش فصل جدید در قالب یک کتاب نگاشته و منتشر شد. این رمان مثال بارز ژانر گوتیک در دوره ویکتوریاست و شاید یکی از فوق‌العاده ترین آثار ادبی زبان انگلیسی است که درباره انحطاط اخلاقی و زیبایی گرایی نوشته شده است.

درباره نویسنده

اسکار وایلد شاعر و نمایشنامه نویس ایرلندی، در شانزده اکتبر 1854 در یک خانواده تحصیلکرده به دنیا آمد. پدرش جراح ارشد گوش و چشم بود و مادر اسکار وایلد شاعر و نویسنده انقلابی که آثارش را با تخلص اسپیرانزا منتشر می‌کرد‌‌. اسکار وایلد در دوره چهار ساله‌ای که در دانشگاه آکسفورد تحصیل می‌کرد، به شدت تحت تاثیر ایده‌های دو تن از اساتید خود به نام جان راسکین و والتر پاتر قرار گرفت. جان راستین از هدف آثار ادبی سخن می‌گفت و والتر پاتر که بیشترین تاثیر را بر اسکار وایلد داشت از زیبایی گرایی سخن. در رمان تصویر دوریان گری به خوبی تاثیرات این ایده‌ها نمایان است. اسکار وایلد در 30 نوامبر 1900 در سن 46 سالگی بر اثر یک بیماری مغزی در پاریس از دنیا رفت.

خلاصه داستان

قصه از آنجا شروع می‌شود که باسیل هالوارد در کارگاه هنری‌اش درباره نقاشی اخیرش از یک جوان زیبارو به نام دوریان گری با لورد هنری واتن که فردی غیر اخلاقی و بذله‌گو است به گفتگو نشسته بود. لورد هنری باور داشت که این اثر هنری باید به نمایش همگان برسد ولی باسیل از این کار امتناع می‌کرد. او می‌ترسید که با این کار علاقه مفرطش به دوریان گری بر زبان همه بیفتد. وقتی دوریان به جمع آنها می‌پیوندد از زیبایی این نقاشی شگفت‌زده می‌شود. عقیده هنری این است که انسان برای تجربه یک زندگی کامل باید به همه شهوت‌های خود صرف‌نظر از اخلاقی یا غیر خلاقی بودنشان گوش دهد و جامه‌ی عمل به آن‌ها بپوشاند. او همچنین به دوریان گوشزد می‌کند که زیبایی جاودانه نیست و دیر یا زود از بین می‌رود. دوریان از این گفته‌ها متاثر می‌شود و آرزو می‌کند که تصویر روی تابلو به جای او پیر شود و برای این کار حاضر است روح خود را با شیطان معامله کند. باسیل تابلو نقاشی را به دوریان می‌دهد.

لورد هنری تصمیم می‌گیرد که شخصیت دوریان را بر وفق عقاید خود تغییر دهد. چند هفته بعد از اولین دیدارشان دوریان به هنری می‌گوید که عاشق بازیگری به نام سیبِل وین شده است. و دلیل این عشق زیبایی منحصر بفرد و استعداد بازیگری او است. هنری و باسیل برای دیدن بازیگری سیبِل در یک تئاتر تاریک و چرک او را همراهی می‌کنند. ولی اجرای او زیاد چنگی به دل نمی‌زد. سیبِل می‌گوید چون به راستی عاشق دوریان شده است دیگر نمی‌تواند ادای عاشقان را روی صحنه در آورد. دوریان چون شیفته هنر بازیگری او بود دیگر نمی‌توانست عشق خود به سیبِل را پیدا کند و در همان تئاتر او را از خود راند. وقتی دوریان به خانه بازگشت متوجه حالت خشن و بی رحم تصویر خود در تابلو شد. دوریان از رفتار خود با سیبِل پشیمان می‌شود و تصمیم می‌گیرد که از او معذرت خواهی کند. روز بعد هنری به ملاقات دوریان می‌آید و خبر خودکشی سیبِل را به او می‌دهد و او را متقاعد می‌کند که تقصیر او نیست و نباید خود را سرزنش کند.

همچنین بخوانید  همه چیز درباره افسانه مخوف دراکولا

دوریان تابلو نقاشی را به انباری منتقل می‌کند تا آن را از دید خود دور نگه دارد. هنری که هنوز بدنبال تغییر باورهای دوریان است‌، کتاب زرد رنگی را برای او می‌فرستد که به نظر دوریان کتابی است با ایده‌های مسموم ولی در عین حال خیلی جذاب. او با تاثیر پذیری از هنری و کتاب، هجده سال بعدی را به عیش و نوش مفرط می‌گذراند و به سمت اعمال و خواسته‌های پلید کشیده می‌شود. در طول این سال‌ها تابلو پیر و پیرتر می‌شد و دوریان نظاره‌گر تغییر چهره تابلو در هیئت یک مرد پیر و پلید بود ولی در کمال ناباوری او هنوز جوانی زیبارو با باطنی کثیف باقی ماند.

در یک ملاقات تصادفی باسیل به او می‌گوید در شهر شایعاتی درباره او پیچیده که دوریان را مقصر تباهی زندگی و بی‌آبرویی تعداد زیادی از شهروندان می‌دانند. دوریان این را انکار می‌کند و باسیل را به انباری می‌برد تا تابلو را به او نشان دهد. باسیل از دیدن تابلو وحشت زده می‌شود و به دوریان می‌گوید که این تابلو انعکاسی از شخصیت و روح باطنی دوریان است و او باید ابراز پشیمانی و طلب مغفرت کند. دوریان که از حرف باسیل خشمگین می‌شود، او را به قتل می‌رساند. با تهدید شخص دیگری او را مجبور می‌کند که جسد باسیل را متواری کند.( این شخص بعدها از کار خود پشیمان می‌شود و خودکشی می‌کند).

چند هفته بعد دوریان تصمیم می‌گیرد که فضیلت‌های اخلاقی را رعایت کند و دیگر از دخترانی که بدلیل زیبایی او در دام عشق می افتند سوء استفاده نکند. دوریان بعد از مدتی به سراغ تابلو نقاشی می‌رود به این امید که کارهای اخلاقی اخیرش در تابلو تغییر ایجاد کرده باشند ولی صورت وحشتناک، پیر و کدر دوریان هاله‌ای از یک شخصیت حقه‌ باز به خود گرفته است. دوریان خشمگین می‌شود و با چاقو به تابلو حمله می‌کند. خدمتکارانش صدای ناله او را می‌شنوند و به سمت انباری می‌شتابند ولی با جسد پیرمردی پلید که چاقو در سنه‌اش فرو رفته است مواجه می‌شوند و تابلو حالا تصویر یک جوان خوش سیما را نشان می‌دهد. 

همچنین بخوانید  نگاهی بر آثار الکساندر مک کویین، نابغه عجیب و غریب صنعت مد

تحلیل داستان

در مقدمه کتاب آمده است “چیزی به نام کتاب‌های اخلاقی یا غیراخلاقی وجود ندارد. کتاب‌ها یا خوب نوشته می‌شوند یا نه. به همین سادگی”. اسکار وایلد این سخنان را برای مقابله با نظرهای منتقدان که باور داشتند رمان تصویر دوریان گری خطرناک است و شهوت های غیر اخلاقی را ترویج می‌دهد گفت. ولی برخلاف وقایع خطرناک داستان، تصویر دوریان گری می‌تواند کتابی در نهایت اخلاق و ویژگی‌های ستودنی انسانی باشد. خواسته‌های شیطانی انسان در طول داستان نشان می‌دهند که چقدر می‌توانند بر باطن ما تاثیر منفی بگذارند و از ما فردی که کاملا درگیر شهوت‌های نابسامان زندگی است بسازد. نکته دیگر که برای دفاع از این اثر می‌توان یاد کرد این است که هیچکس به غوطه‌ور شدن دوریان گری برای ارضای شهوت‌رانی‌های افسارگسیخته او غبطه نمی‌خورد و آرزوی زندگی او را نمی‌کند.

دوریان گری در این قصه پسری زیبارو بود که قربانی ایده‌های غیر انسانی و بی بند‌و‌بار لورد هنری واتن شد. دوریان گری در چند جای داستان از کار‌های خود ابراز پشیمانی می‌کرد ولی حضور مخرب لورد هنری همیشه او را با شوخ طبعی و سبک شمردن اتفاقات، دوریان را متقاعد می‌کرد که خطایی از او سر نداده است. هنری در وحله اول و بعد‌ها دوریان گری تبدیل به یک لذت‌گرای تمام عیار می‌شوند. راهی که دوریان گری بیش از هجده سال طی می‌کند و با اینکه تابلوی نقاشی بصورت سمبلیک ذات باطنی به انحطاط کشیده او را نشان می‌داد با این وجود او نتوانست از امیال باطنی خود سرپیچی کند.

تم های داستان

  • هدف یک اثر هنری: اسکار وایلد در چاپ دوم رمان تصویر دوریان گری یک پیش گفتار اضافه می‌کند. به عقیده اسکار وایلد یک اثر هنری هیچ هدف خاصی ندارد. (هدف هنر این است که هدفی ندارد). این طرز تفکر کاملا برخلاف آرمان‌های ادبی دوره ویکتوریا بود. در آن دوره اکثریت بر این باور بودند که از ادبیات می‌توان به عنوان ابزاری قدرتمند برای ترویج و تعلیم مفاهیم اخلاقی استفاده کرد. مکتب زیباگرایی می‌کوشید این تفکر که ادبیات برای تعلیم اخلاق و فاکتورهای اجتماعی است را زیر سوال ببرد و ادبیات را از بار این مسئولیت رها کند تا نویسندگان بتوانند به آسانی و بدون هیچ محدودیتی آثار ادبی خلق کنند. حرکت ادبی “هنر از برای هنر” که در قرن 19 به راه افتاد، هر اثر هنری را مجزا از تعالیم اخلاقی، فلسفی و یا اجتماعی می‌دانست که می‌توان اسکار وایلد را یکی از مهم‌ترین نویسندگان این مکتب دانست.
  • برتری زیبایی و جوانی: هدف و فلسفه مکتب زیباگرایی و بخصوص اسکار وایلد از ادبیات جز خلق آثار هنری زیبا نبود. در جای جای رمان زیبایی به وضوح و به مراتب تکرار می‌شد. زیبایی و جوانی در این داستان عامل اصلی بود که به دوریان گری قدرت و زندگی تازه می‌بخشید. شیفتگی باسیل و لورد هنری نسبت به دوریان و زیبایی خارق العاده تابلو نقاشی نکته بارز دیگری است که تمرکز بر زیبایی و جوانی را در قصه دوچندان می‌کند. این تمرکز و مبالغه بر اهمیت زیبایی در رمان اسکار وایلد راه فراری از سختی و بی‌رحمی‌هایی که دنیا بر ما سرازیر می‌کند است. در جوامعی که طلا و جواهرات، عتیقه‌جات و دیگر اشیای قیمتی مبالغ زیادی پرداخته می‌شود، جوانی و زیبایی به یک کالای گران‌بها تبدیل شده بود. و دوریان گری به وسیله این کالا توانست تمام شهوت‌های خطرناک خود را دنبال کند.
  • پیامد های منفی اسوه: کتاب زرد رنگی که لورد هنری به دوریان داد، خود لورد هنری و تابلوی زیبا همه حاکی از اسوه هایی هستند که تاثیر منفی روی شخصیت اصلی داستان داشتند. این اسوه ها به شدت دوریان گری را تشویق می‌کردند و او را به سمت یک زندگی که مملوء از شادی‌های سالم و ناسالم است سوق می‌دادند که در نهایت به تباهی او انجامیدند. در این رمان که کاملا فردگرایانه است و اصلا توجهی به پیامدهای کارهای شخصیت‌های داستان بر زندگی مردم اطرافشان نمی‌شد، باعث تامل است که چگونه اسوه‌های داستان می‌توانند با تمام صفات فردگرایانه خود تاثیرات منفی و غیرقابل جبران روی هم داشته باشند. باسیل به سبب شوق و اشتیاقش به دوریان گری کشته می‌شود. سیبِل در راه عشقی که اصلا واقعی نبود خودکشی می‌کند و دوریان گری تلخ ترین پایانی را تجربه می‌کند که حاصل تاثیر پذیری او از اسوه‌های غلط است.
همچنین بخوانید  نکات آرایشی ترند شیک و جذاب در سال 2022

کلام آخر

در یک جمع بندی کوتاه می‌توان نتیجه گرفت که یک اثر هنری قرار نیست همیشه به ما راه و رسم زندگی را بیاموزد. دستمان را بگیرد و رفتارهای صحیح از غلط را به ما نشان دهد. این مسئولیت طاقت فرسا می‌تواند به زیبایی ادبیات لطمه بزند و آزادی عمل یک نویسنده را سلب کند. با این وجود همیشه می‌توان از این آثار و تجربه‌های شخصیت‌های آن‌ها در زندگی شخصی خود استفاده کنیم. نویسندگان حرکت “هنر از برای هنر” در قرن نوزدهم به دنبال آزادی ادبیات بودند و کار آن‌ها چون برای رهایی ادبیات صورت گرفت، قابل تحسین است. نظر این هنرمندان این بود که قضاوت ادبیات به وسیله ساختارهای اخلاقی یا اجتماعی خیانتی است به شکوفا شدن هنر. انقلاب این نویسندگان در ادبیات منجر به خلق شاهکارهای هنری فراوانی از جمله تصویر دوریان گری انجامید.

سعید قرمزی
سعید قرمزی

سلام
سعید قرمزی هستم. متولد 1369و فارغ التحصل کارشناسی ادبیات انگلیسی از دانشگاه شهید چمران اهواز. می‌خوام کنار هم از ادبیات لذت ببریم.

چطور بود؟
+1
3
+1
4
+1
1
+1
+1
+1
+1

1 Comment

  1. Summer
    0
    0

    عالی بود. منتظر مقاله ها و تحلیل‌های بعدیتون هستیم🌹

    Reply

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نویسندگان فعال

مطالب مرتبط