Generic selectors
Exact matches only
جستجو بر اساس عنوان
جستجو بر اساس مطلب
Post Type Selectors
بر اساس دسته بندی
آی تی
اصناف و صنایع
اقتصاد
امور زنان
بلاکچین و ارز دیجیتال
بهترین ها
تعمیرات
تغذیه
تکنولوژی
توسعه مهارت‌ها
حیوانات خانگی
خانه و دکوراسیون
داستان کوتاه/ نقد ادبی
دسته‌بندی نشده
رابطه و ازدواج
رهبری و مدیریت
روان‌شناسی
رویدادها
سبک زندگی
سرگذشت‌ها
سلامت
سلامت عمومی
طبیعت و محیط زیست
علم و فناوری
فیلم و سرگرمی
گردشگری
مارکتینگ
مد و زیبایی
مدیریت و کسب‌وکار
موبایل و کامپیوتر
موسیقی
نوشته های خواندنی
هنر و ادبیات
هنرهای تجسمی
ورزش
پذیرش پست مهمان در یونویس
خبر فوری
خانه @ سبک زندگی @ توسعه مهارت‌ها @ باور چیست؟ و چرا تغییر آن اینقدر سخت است؟

باور چیست؟ و چرا تغییر آن اینقدر سخت است؟

by | 4 تیر 1402 | توسعه مهارت‌ها | 0 comments

باور به عنوان میانبرهای صرفه جویی در انرژی تکامل یافتند. بازسازی آنها هزینه‌بر است. برای برخی از مهم‌ترین باورهایمان، ما هیچ مدرکی نداریم، به جز اینکه افرادی که دوستشان داریم و به آنها اعتماد داریم، این باورها را دارند. با در نظر گرفتن میزان کمی که می‌دانیم، اعتمادی که به باورهایمان داریم، مضحک است و همچنین ضروری است.

باور چیست؟

باور چیست

باور یک نگرش ذهنی یا اعتقاد به حقیقت یا وجود چیزی است که اغلب بر اساس تجربیات شخصی، تأثیرات فرهنگی یا اطلاعات دریافتی از دیگران است. باورها می‌توانند آگاهانه یا ناخودآگاه باشند و می‌توانند افکار، احساسات و رفتارهای ما را شکل دهند.

تغییر باورها ممکن است سخت باشد زیرا آنها عمیقاً در ذهن ما جا افتاده‌اند و اغلب بخشی از هویت ما را تشکیل می‌دهند. ما ممکن است زمان و انرژی زیادی را برای توسعه و محافظت از باورهای خود صرف کرده باشیم و تغییر آنها می‌تواند احساس ما را از خود تهدید کند. به‌علاوه، باورها را می‌توان با سوگیری تأیید تقویت کرد، که باعث می‌شود ما بیشتر به دنبال اطلاعاتی باشیم که از باورهای موجود ما پشتیبانی می‌کند و هر اطلاعاتی را که با آنها در تضاد است نادیده می‌گیریم یا رد می‌کنیم.

بیایید یک چارچوب تکاملی مفید را برای درک منسجم‌تر از اینکه باورها واقعاً هستند و اینکه چرا تغییر باورهای اشتباه گاهی اوقات بسیار سخت است، در نظر بگیریم. سپس در مورد چگونگی دستیابی به درک دقیق‌تری از واقعیت و در نهایت چگونگی پیشرفت جامعه صحبت خواهیم کرد.

باورها به عنوان میانبرهای صرفه جویی در انرژی در مدل سازی و پیش بینی محیط

باورها روشی است که مغز ما برای درک جهان پیچیده و هدایت آن به ما می‌دهد. آنها بازنمایی ذهنی از شیوه هایی هستند که مغز ما انتظار دارد چیزهایی در محیط ما رفتار کنند و اینکه چگونه چیزها باید با یکدیگر مرتبط باشند. الگوهایی که مغز ما انتظار دارد جهان با آنها مطابقت داشته باشد. باورها الگوهایی برای یادگیری کارآمد هستند و اغلب برای بقا ضروری هستند.

مغز یک اندام گران قیمت انرژی است، بنابراین باید کارایی‌های صرفه جویی در انرژی را ایجاد می‌کرد. به‌عنوان یک ماشین پیش‌بینی، باید میان‌برهایی را برای تشخیص الگو انتخاب کند، زیرا حجم وسیعی از اطلاعات دریافتی از محیط را به‌وسیله رشد اندام حسی خود پردازش می‌کند. باورها به مغز اجازه می‌دهد اطلاعات پیچیده را تقطیر کند و به او امکان می‌دهد تا به سرعت اطلاعات را طبقه بندی و ارزیابی کند و سریع به نتیجه برسد. به عنوان مثال، باورها اغلب با درک علل چیزها سروکار دارند: اگر «ب» دقیقاً از «الف» پیروی می‌کند، ممکن است فرض شود که «الف» علت «ب» بوده است.

این میانبرها برای تفسیر و پیش‌بینی جهان ما اغلب شامل اتصال نقاط و پر کردن شکاف‌ها، برون‌یابی و فرضیات بر اساس اطلاعات ناقص و بر اساس شباهت به الگوهای شناخته‌شده قبلی است. در نتیجه گیری سریع، مغز ما نتیجه گیری‌های آشنا را نسبت به نتایج ناآشنا ترجیح می‌دهد. بنابراین، مغز ما مستعد خطا است، گاهی اوقات الگوهایی را در جایی که وجود ندارد می‌بیند. این ممکن است متعاقباً توسط مکانیسم‌های تشخیص خطا شناسایی و اصلاح شود یا خیر. این یک مبادله بین کارایی و دقت است.

همچنین بخوانید  10 راه برای تقویت حافظه

در نیاز خود به صرفه جویی و کارایی مصرف انرژی، تمایل پیش فرض مغز این است که اطلاعات جدید را در چارچوب موجود خود برای درک جهان قرار دهد، به جای بازسازی مکرر آن چارچوب از ابتدا.

دیدن یعنی باور کردن

به نظر می‌رسد که فرآیندهای مغز درگیر در شکل گیری باورهای انتزاعی از فرآیندهای ساده‌تر درگیر در تفسیر ادراک حسی تکامل یافته باشد.

از آنجایی که ما دنیای بیرونی را کاملاً از طریق حواس خود تجربه می‌کنیم، به سختی می‌دانیم که این ادراکات گاهی به طور ذهنی تحریف می‌شوند و لزوماً تجربیات قابل اعتمادی از واقعیت عینی نیستند. افراد تمایل دارند به حواس فیزیکی خود اعتماد کنند و حتی زمانی که دچار توهم هستند و مهم نیست که تحریفات ادراکی آنها چقدر عجیب باشد، به ادراکات خود اعتماد کنند. مردم توضیحاتی را در بالای درک خود از واقعیت قرار می دهند تا تضادها را توضیح دهند.

ما به تجربه ذهنی خود و همچنین باورهای خود اعتبار زیادی می‌دهیم. ما با بسط آن باور با لایه‌های دیگری از تبیین تحریف‌شده، به جای کنار گذاشتن یا بازسازی بنیادی آن، شواهدی را که با باور گرامی ما در تضاد است، با سهولت بیشتری توضیح خواهیم داد.

هموستاز – حفظ ثبات

سیستم‌های عصبی اولیه در ارگانیسم‌های ساده تا حدی برای خدمت به عملکرد هموستاز تکامل یافته‌اند، یک وضعیت فیزیولوژیکی پویا از تعادل یا ثبات، یک حالت ثابت از شرایط داخلی. هموستاز حول یک مقاومت طبیعی در برابر تغییر ساختار یافته است که از همان اصل ترموستات پیروی می‌کند.

بخش‌های پایین‌تر و ابتدایی مغز انسان ما هموستاز تنفس، ضربان قلب، فشار خون، دما، تعادل انرژی (از طریق اشتها) و انواع فرآیندهای غدد درون ریز را حفظ می‌کنند. همچنین، باورها نوعی هموستاز شناختی را حفظ می‌کنند، یک رویکرد آشنا و پایدار برای پردازش اطلاعات در مورد دنیای ما.

ما باید انتظار داشته باشیم که عملکرد هموستاتیکی که مغزهای اولیه را تعریف می‌کند، احتمالاً به عنوان یک اصل سازمان‌دهنده در تکامل مغزهای پیچیده‌تر حفظ شده باشد. مطمئناً مغزهای پیچیده به سمت واکنش، یادگیری و سازگاری طراحی شده‌اند، اما درست مانند عملکردهای اولیه مغز، این سازگاری‌ها در نهایت در خدمت حفظ هموستاز در یک محیط دائما در حال تغییر هستند.

بازسازی بنیادی سیستم اعتقادی ما و ایجاد یک جهان بینی جدید، بخش‌هایی از مغز را درگیر فرآیندهای استدلالی بالاتر و محاسبات می‌کند و در نتیجه پر‌زحمت، وقت گیر و انرژی‌بر است. مغز اغلب نمی‌تواند چنین سرمایه گذاری را بپردازد. این توضیح می‌دهد که چرا وقتی ناهماهنگی شناختی را تجربه می‌کنیم، راحت‌تر می‌توانیم این ناراحتی را با دوبرابر کردن سیستم اعتقادی‌مان حل کنیم، نادیده گرفتن یا توضیح دادن اطلاعات چالش‌برانگیز و متناقض.

همچنین بخوانید  چگونه می توان با خواندن کتاب، زبان انگلیسی یاد گرفت؟

احساس مداوم از خود و سرمایه گذاری شخصی در باورهای خود

یکی دیگر از عوامل مهم مقاومت در برابر تغییر باورهای ما این است که باورهای ما اغلب با نحوه تعریف خودمان به عنوان مردم، خودپنداره ما در هم تنیده می‌شوند. در واقع، باورها با بخشی از مغز مرتبط هستند که به طور یکپارچه در بازنمایی خود درگیر است، قشر پیش پیشانی شکمی میانی. ما دائماً سعی می کنیم اعمال و باورهای خود را منطقی کنیم و سعی می‌کنیم یک تصویر ثابت از خود حفظ کنیم. اعتراف به اینکه اساساً اشتباه می‌کنیم شرم‌آور و اغلب به طرق مختلف پرهزینه است.

در بسیاری از موارد، افراد شخصاً روی سیستم اعتقادی خود سرمایه گذاری زیادی کرده اند. آنها ممکن است شهرت خود را در یک باور خاص به خطر انداخته باشند. نه به ندرت، افراد کل زندگی خود را حول یک باور می‌سازند. و این سرمایه‌گذاری ممکن است بسیار فراتر از احساس خود باشد و به سرمایه‌گذاری‌های مادی و مالی بزرگ یا یک شغل زندگی بسط یابد. تغییر عقیده برای چنین شخصی بدیهی است که تحولی عظیم را در پی خواهد داشت و ممکن است خسارات شخصی غیرقابل تحملی را به دنبال داشته باشد.

جای تعجب نیست که تغییر باورهای مهم و ریشه دارمان خیلی سخت است.

بعد اجتماعی باور

بسیاری از چارچوب اعتقادی ما در سنین پایین از والدین و دیگر شخصیت‌های معتبر بزرگسالان آموخته می‌شود. بسیاری از باورهای بشری محصول انباشته هزاره‌های فرهنگ بشری هستند. کودکان به شدت مستعد این هستند که والدین خود را باور کنند، و به عنوان بزرگسالان، ما تمایل داریم که مقامات را باور کنیم.

تعجب آور نیست که مغز ما طوری تکامل یافته است که بیشتر به چیزهایی که به ما گفته می‌شود باور کند تا شک و تردید. این امر به‌عنوان یک استراتژی برای یادگیری کارآمد از والدین، مفهوم تکاملی دارد و به‌عنوان گونه‌ای اجتماعی و قبیله‌ای، انسجام گروهی را ارتقا می‌دهد.

افراد می‌توانند تحت تأثیر افراد متقاعد کننده یا ایده های قانع کننده قرار گیرند تا اقتدار قبلی خود را نادیده بگیرند و رد کنند. گاهی اوقات، این منطقی است. اما گاهی اینطور نیست. مردم در معرض نفوذ ایدئولوگ‌های کاریزماتیک و جنبش های اجتماعی هستند. مخصوصاً زمانی که اینها دلبستگی‌های جدید و هویت‌های خود جدید آغشته به وابستگی، اعتبار، احترام و هدفمندی قوی‌تری نسبت به افراد قبلی در زندگی خود ارائه می‌دهند.

علم و هیجان اثبات اشتباه خودمان

علم تغییر افکار را از طریق رد باورهای قبلی و به چالش کشیدن اقتدار دریافت شده با شواهد جدید ارزشمند می‌داند. این در تضاد شدید با ایمان (نه فقط ایمان مذهبی) است. ایمان برای مغز انسان بسیار طبیعی‌تر و شهودی‌تر از علم است. علم نیاز به آموزش دارد. این یک روش منظم است که سعی می کند به طور سیستماتیک بر شهودها و سوگیری‌های شناختی ما غلبه کند یا آنها را دور بزند و شواهد را بدون توجه به اعتقادات قبلی، انتظارات، ترجیحات یا سرمایه گذاری شخصی ما دنبال کند.

همچنین بخوانید  صفر تا صد اصول فن بیان

کاربرد روزافزون روش علمی در چهار قرن اخیر باعث پیشرفت بی‌سابقه و شتاب‌دهنده در تلاش بشر برای درک ماهیت واقعیت و پیشرفت‌های گسترده در کیفیت زندگی شده است. کشف اینکه ما در مجموع چقدر در مورد بسیاری از چیزها اشتباه می‌کردیم، کلید پیشرفت اجتماعی پر شور بوده است.

تصور کنید که هر یک از ما به عنوان فردی می‌توانستیم نگرش علمی مبتنی بر تفکر انتقادی و کنجکاوی دقیق را در زندگی شخصی خود پرورش دهیم، و هر زمان که متوجه شدیم در مورد چیزی مهم اشتباه کرده‌ایم، می‌توانیم احساس هیجان انگیزی از کشف را تجربه کنیم. شاید وقت آن رسیده است که از صحبت تحسین آمیز در مورد ایمان و اعتقاد به گونه‌ای که گویی اینها فضیلت هستند دست برداریم.

سوالات متداول

برخی از انواع باورهای رایج چیست؟

برخی از انواع رایج باورها عبارتند از: باورهای مذهبی، اعتقادات سیاسی، باورهای اخلاقی، باورهای خود محدود کننده و باورهای مربوط به هویت شخصی.

باورها چگونه شکل می گیرند؟

باورها را می‌توان از طریق تجربه مستقیم، اجتماعی شدن، تحصیل، قرار گرفتن در معرض رسانه‌ها و عوامل دیگر شکل داد.

آیا باورها قابل تغییر هستند؟

بله، باورها قابل تغییر هستند، اما اغلب نیاز به تلاش قابل توجهی دارد و ممکن است زمان‌بر باشد.

چند راهکار برای تغییر باورها چیست؟

راهبردهای تغییر باورها شامل قرار گرفتن در معرض اطلاعات جدید، به چالش کشیدن باورهای موجود، جستجوی دیدگاه‌های متنوع و درگیر شدن در تفکر انتقادی است.

چگونه باورها بر رفتار تأثیر می گذارند؟

باورها می‌توانند با شکل دادن به نگرش‌ها، انگیزه‌ها و فرآیندهای تصمیم گیری ما بر رفتار تأثیر بگذارند.

چه رابطه‌ای بین باورها و احساسات وجود دارد؟

باورها می‌توانند با شکل دادن به درک ما از رویدادها و تجربیات بر احساسات تأثیر بگذارند.

آیا باورها می توانند غیرمنطقی باشند؟

بله، اگر باورها مبتنی بر شواهد یا استدلال منطقی نباشند، می‌توانند غیرمنطقی باشند.

تفاوت بین یک باور و یک واقعیت چیست؟

عقیده تفسیری ذهنی یا اعتقادی در مورد چیزی است، در حالی که یک واقعیت یک حقیقت عینی است که با شواهد و مشاهده قابل اثبات است.

چرا مردم به باورهای نادرست پایبند هستند؟

افراد ممکن است به دلیل سوگیری‌های شناختی، وابستگی عاطفی، فشار اجتماعی یا عدم دسترسی به اطلاعات دقیق، به باورهای نادرست پایبند باشند.

آیا باورها می توانند مضر باشند؟

بله، باورها در صورت ترویج تبعیض، خشونت یا سایر رفتارهای منفی می‌توانند مضر باشند. مهم است که باورهای خود را به طور انتقادی بررسی کنیم و تأثیر بالقوه آنها را بر خود و دیگران در نظر بگیریم.

حرف آخر

باور در زندگی ما بیش از آن چیزی ک تصور کنید نقش و تاثیر دارد. البته که هیچ انسانی کامل نیست و ممکن است ذهن ما با باورهای درست و نادرست پر شده باشد. حال، وظیفه ما این است که باورهای درست را ارتقا دهیم و باورهای غلط که هم به خودمان و به دیگران آسیب می‌زند را شناسایی کنیم و آن‌ها را تغییر دهیم.

admin
admin
چطور بود؟
+1
1
+1
+1
+1
+1
+1
+1

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نویسندگان فعال

مطالب مرتبط