Generic selectors
Exact matches only
جستجو بر اساس عنوان
جستجو بر اساس مطلب
Post Type Selectors
بر اساس دسته بندی
آی تی
اصناف و صنایع
اقتصاد
امور زنان
بلاکچین و ارز دیجیتال
بهترین ها
تعمیرات
تغذیه
تکنولوژی
توسعه مهارت‌ها
حیوانات خانگی
خانه و دکوراسیون
داستان کوتاه/ نقد ادبی
دسته‌بندی نشده
رابطه و ازدواج
رهبری و مدیریت
روان‌شناسی
رویدادها
سبک زندگی
سرگذشت‌ها
سلامت
سلامت عمومی
طبیعت و محیط زیست
علم و فناوری
فیلم و سرگرمی
گردشگری
مارکتینگ
مد و زیبایی
مدیریت و کسب‌وکار
موبایل و کامپیوتر
موسیقی
نوشته های خواندنی
هنر و ادبیات
هنرهای تجسمی
ورزش
banner
banner
خانه @ سلامت @ روان‌شناسی @ هر آنچه باید درباره کمال گرایی بدانیم

هر آنچه باید درباره کمال گرایی بدانیم

by | 26 مهر 1401 | روان‌شناسی | 0 comments

از کودکی به ما گفته‌اند که وقتی چیزی عالی و کامل باشد، همه آن را دوست دارند. در واقع، از همان کودکی بذر کمال گرایی را در وجود ما کاشتند و این گونه شد که امروز، جامعه پر از کمال‌گراهایی شده است که کمال گرایی را به مرحله‌ای جدید و عجیب به اسم کمال گرایی افراطی برده‌اند. در بحث اینکه آیا کمال گرا بودن خوب است یا بد، ما نمی‌توانیم اظهار نظر کنیم و این وظیفه فیلسوفان و اندیشمندان است که ماهیت کمال گرایی را مورد بررسی قرار دهند. اما با این حال، همچنان می‌توانیم از علم روانشناسی برای بررسی این پدیده شایع در جهان استفاده کنیم.

اولین کسی که از کمال گرایی افراطی ضربه می‌خورد، نه جامعه است، نه دوستان و نه خانواده. بلکه این خود فرد است که با کمال گرایی افراطی سلامت روان خود را مخدوش می‌کند. اما این آسیب خوردن از چه طریقی ممکن است؟ با ما تا انتهای این مقاله همراه باشید تا کمال گرایی را به صورت کامل با هم بررسی کنیم و ابعاد مثبت و منفی آن را با هم کشف کنیم.

اولین قدم برای شناخت یک فرد کمال گرا، شناختن نشانه‌های کمال گرایی است.

همه باید عالی باشند، نه یک نفر، همه!

اولین فاکتور شناخت یک فرد کمال گرا این است که می‌خواهد همه عالی باشند. حتی وجود یک فرد متوسط نیز او را آزار می‌دهد. اما چرا این فاکتور کمال گرایی یک نکته منفی است؟ دلیل منفی بودن این فاکتور این است که فرد کمال گرا هیچ تلاشی برای ارتقاء افراد متوسط نمی‌کند ولی در عین حال بهترین نتیجه را از او می‌خواهد. هیچ درختی بدون مراقبت باغبان یا طبیعت رشد نمی‌کند. همیشه باید منابعی در اختیار دیگران قرار داد و بعد از آن‌ها انتظار پیشرفت داشت. اگر منابع لازم را در اختیار آن‌ها قرار نمی‌دهید، حق ندارید که از آن‌ها بهترین کار و نتیجه را طلب کنید.

نکته بعدی کمال گرایی که افراد را آزار می‌دهد، نداشتن توانایی برقرار کردن یک ارتباط درست و سازنده است. برای مثال، وقتی شما در جمع دوستان خود نشسته‌اید و با آن‌ها صحبت می‌کنید، تمام افراد جمع از سخنان یکدیگر استفاده می‌کنند تا به یک نتیجه مشخص برسند. اما افراد کمال گرا در این زمینه خیلی خوب نیستند و همیشه دوست دارند که دست برتر را در مکالمات داشته باشند و دیگران به صحبت‌های آن‌ها گوش دهند. این غیرممکن است، یک ارتباط سازنده زمانی رخ می‌دهد که شما خودتان را از دیگران برتر ندانید!

تصمیم، اجرا، اصلاح، بازنگری و از دست دادن زمان!

کمال گرایی شما را افسون می‌کند. این افسون شدن شما را تحت فشار شدیدی قرار خواهد داد. به این موضوع توجه کنید که همیشه همه چیز عالی پیش نمی‌رود. این یک واقعیت است، همیشه همه چیز بر طبق میل ما حرکت نمی‌کند. بسیاری از افراد کمال گرا ترجیح می‌دهند در بسیاری از موضوعات درگیر نشوند زیرا معتقدند که این کار فقط یک اتلاف وقت است. اما بگذارید یک حقیقتی را به شما بگویم، این استدلال کمال گراها چیزی جز یک ترس و بهانه نیست! کمال گرایی شما را وادار می‌کند که همیشه بهترین نسخه خود را ارائه کنید، البته که بهترین بودن خوب است اما نه با کمال گرا بودن.

همچنین بخوانید  چگونه می‌ توان احساس خوشبختی کرد؟

زمانی که فرد در یک شرکت، دانشگاه یا مدرسه در حال درس خواندن و یا کار کردن باشد، کمال گرایی بیش از پیش به او لطمه خواهد زد. آن‌ها معتقدند که باید نحوه رفتار و کار یا تحصیل آن‌ها به قدری خوب باشد که بین آن‌ها و دیگر افراد یک شکاف ملموس ایجاد شود. در قدم اول، این کار باعث می‌شود که رفتار آن‌ها با همکاران و همکلاسی‌های خود به شدت سرد شود و نکته دوم این که آن‌ها مطمئناً به نتیجه دلخواه خود نخواهند رسید یا خیلی سخت خواهند رسید. آن‌ها برای کوچک‌ترین مسائل چرخه تصمیم، اجرا، بازنگری و اصلاح را تکرار می‌کنند که کنترل زمان از دست آن‌ها خارج می‌شود. و در نهایت آن‌ها به حتی نزدیک چیزی که در ذهن خود داشتند هم نمی‌رسند.

از دست دادن زمان

اشتباه، قدم اول برای از دست رفتن!

مگر کسی در تاریخ وجود داشته که در برهه‌های حساس زندگی خود دچار اشتباه نشده باشد؟ این جمله صرفاً یک امید واهی نیست، به آن فکر کنید. همه ما در طول زندگی شخصی‌مان دچار اشتباهات کوچک و بزرگی شده‌ایم و تبعات آن را نیز پذیرفته‌ایم. در محل کار، رخ دادن بعضی از اشتباهات طبیعی است، نه که حق ما باشد که دچار اشتباه شویم ولی حتی اگر زمانی اشتباهی از ما سر زد، نباید خودمان به خودمان حمله کنیم. کاری که کمال گرایی با ما می‌کند دقیقاً مانند حمله کردن یک فرد به خودش است.

در ابتدای مقاله به این موضوع اشاره کردیم که کمال گراها بیشتر به خودشان آسیب می‌زنند تا جامعه! کمال گرایی باعث می‌شود که شما خودتان را به قدری عالی ببینید و در نتیجه نتایج عالی بخواهید که اصلاً این موضوع را فراموش که شما یک انسانید و انسان‌ها نیز گاهی اشتباه می‌کنند. کمال گرایی باعث می‌شود که شما با یک اشتباه اعتماد به نفس خود را از دست بدهید و حس کنید که همه همکاران یا دوستان شما از آن به بعد با دیدی متفاوت به شما نگاه می‌کنند.

کمال گرایی یا محافظه کاری؟!!!

کمال گرایی مانند یک سم تمام ذهن شما را آلوده می‌کند و باعث می‌شود بسیاری از دوستان شما ترجیح بدهند که بدون شما به زندگی‌شان ادامه بدهند. اما دلیل این کار چیست؟ یکی دیگر از نشانه‌های یک فرد کمال گرا محافظه کار بودن اوست. البته که انسان‌ها بسته به شرایط واکنش‌های مختلف از خود نشان می‌دهند ولی محافظه کاری یک مسئله کاملاً جداگانه است. برای مثال، دوستانتان قصد دارند که یک استارتاپ راه بیندازند، آن‌ها با شما صحبت می‌کنند تا شما نیز بخشی از پروژه آن‌ها باشید.

همچنین بخوانید  ان ال پی چیست؟

افراد کمال گرا اکثراً با این نگاه که “شما در انجام این کار موفق نخواهید شد زیرا دانش کافی را ندارید” به مسائل جدید و چالش برانگیز نگاه می‌کنند. اما بگذارید با شما صادق باشم، کمال گرایی باعث می‌شود که شما بترسید کاری را شروع کنید، چون فکر می‌ترسید که پروژه‌ای که شما در آن شرکت دارید موفقیت آمیز نباشد و به اعتبار شما لطمه وارد شود. بخش قبلی به این موضوع اشاره کردیم که کمال گرایی باعث می‌شود که شما از اشتباه کردن و موفق نشدن ترس زیادی داشته باشید.

همان قدری هستم که دارم!!!

کمال گرایی حس لذت بردن از وقایع زندگی را از شما می‌گیرد و مدام این صدا در ذهن شما پخش می‌شود که من چیزی نیستم به جز کارهایی که انجام داده‌ام. البته که این جمله کاملاً درست است اما زمانی که شنیدن این جمله ناشی از کمال گرایی و غرور باشد، کاملاً خطرناک است. با تکرار مدام این جمله، شما دیگر به خود اجازه نمی‌دهید که در شادی افرادی که شما هیچ سهمی در آن نداشته‌اید شرکت کنید. کار جایی بدتر می‌شود که حس حسادت نیز به داشته‌های شما اضافه شود. برای مثال، شما در زندگی خود یک فرد موفق بوده‌اید ولی یکی از دوستان شما خانه‌ای را خریده است که شما آرزوی آن را داشتید.

در این لحظه شما آرزو می‌کنید که ای کاش هیچ‌وقت به دنیا نیامده بودید تا این شکست خفت بار را تجربه کنید. همه ما بر اساس اعمال‌مان سنجیده می‌شویم و این کاملاً درست است، اما نباید خود را از لذت بردن از شادی دیگران محروم کنیم. کمی به خود استراحت بدهید و انقدر شرایط را برای خودتان با کمال گرایی سخت نکنید.

دستاوردها و داشته ها

چگونه در مقابل کمال گرایی بایستیم؟

همیشه بین یک بلند پرواز و کمال گرا تفاوت‌هایی وجود داشته است. البته که هر دو گروه بلندپروازها و کمال گراها می‌خواهند که موفقیت‌های زیادی برای خود کسب کنند اما با این تفاوت که بلندپروازی شما را وادار می‌کند که در تمام شرایط سخت بهترین خود باشید، در حالی که کمال گرایی باعث می‌شود که شما از ترس شکست خوردن از انجام بسیاری از کارها دوری کنید. حال، تلاش می‌کنیم که روش‌های مقابله با کمال گرایی را با هم بررسی کنیم.

علایق خود را پیدا کنید

اولین قدم برای مقابله با کمال گرایی پیدا کردن علایق خودتان است. وقتی شما بدانید به چه چیز‌هایی علاقه دارید، سعی می‌کنید خودتان را فدای رسیدن به اهداف‌تان کنید. وقتی شما بدانید چرا در این مسیر قدم برمی‌دارید، کمال گرایی شما به صفر می‌رسد. زیرا دیگر برایتان مهم نیست که در انتهای بازی برنده باشید یا بازنده، فقط می‌خواهید که در برابر شرایط منفعل نباشید و به خواسته‌های خود برسید.

مثبت اندیش باشید

کمال گرایی ما را مجبور می‌کند تا وقتی که همه چیز عالی نشده است، کاری انجام ندهیم. این عمل یعنی ما با مواجه با  هر مسئله کوچک و بزرگی فقط و فقط نکات منفی آن مسئله را می‌بینیم و منتظریم که یک نفر آن‌ها را برای ما حل کند. آیا تا به حال به لوگوی “کونگ‌فو” دقت کرده‌اید؟ نیمی از آن را سیاهی و نیم دیگر را سپیدی تشکیل داده است. تبیین بروس‌لی از این لوگو به این صورت است که زندگی پر از زشتی‌ها و زیبایی‌هاست. پس ما باید تمام مسائل را با تمام زشتی‌ها و زیبایی‌ها بپذریم و برای بهبود وضع موجود تلاش کنیم.

همچنین بخوانید  همه چیز درباره سندروم فرزند میانی
لوگوی کونگ فو

به خودتان سخت نگیرید

پیش تر نیز به این مسئله اشاره کردیم که کمال گرایی باعث می‌شود که ما از اشتباه کردن بترسیم. شاید بهتر باشد به یکی از جملات توماس ادیسون مراجعه کنیم. ادیسون در یکی از معروف‌ترین نقل قول‌های خودش می‌گوید؛ “من هرگز شکست نخورده‌ام، فقط 10هزار راه پیدا کرده‌ام که کار نمی‌کنند!“. با توجه به این جمله ادیسون، شکست خوردن معنایی ندارد، چون هر شکست مقدمه یک پیروزی است. پس به خودمان سخت نگیریم، ما هم ممکن است گاهی دچار اشتباهاتی شویم.

انتقاد پذیر باشید

کمال گرایی تاثیرات منفی زیادی روی ما می‌گذارد، یکی از این تاثیرات منفی داشتن اعتماد به نفس کاذب و به شدت بالاست! به طرزی که ما اصلاً دیگران را در حدی نمی‌بینیم که به سخنان آن‌ها توجه کنیم، اگر هم توجه کنیم مطمئناً آزرده‌خاطر می‌شویم که چرا فلانی به من این حرف را زد؟!!! اصلاً او در حدی هست که به کارهای من ایراد بگیرد؟!!! تمام این حرف‌های نشات گرفته از کمال گرایی ما را کم کم به یک خودشاخ‌پندار (اصطلاح عامیانه) خطرناک تبدیل می‌کند. سعی کنید انتتقادپذیر باشید و در مقابل نقد دیگران گارد دفاعی نگیرید.

از کمال گرایی فراتر بروید

در شرایطی که اکثراً فکر می‌کنند که کمال گرایی بالاترین مرحله انسانیت است، شما اینگونه تفکر نکنید. کمال گرایی برای افراد کوته فکر بالاترین مرحله است، زمانی که فکر می‌کنند که فردی متشخص و با اراده هستند و می‌گویند که؛ “بله، من یک کمال گرا هستم و همه چیز در پیرامون من عالی است.”

مهم نیست که همه چیز چقدر خوب یا چقدر بد است، مهم این است که ما چگونه می‌توانیم از این فرصت برای رشد و توسعه فردی خودمان استفاده کنیم. از کمال گرایی فراتر بروید و به مرحله لذت بردن از زندگی برسید. از هم صحبتی با دوستان، قدم زدن، رقصیدن و شعر خواندن لذت ببرید. خودتان را در حصار کمال گرایی اسیر نکنید.

حرف آخر

آگاهی داشتن در مورد تمام مسائل باعث رشد شما می‌شود، اما وقتی که شما نتوانید آگاهی‌ها و دانسته‌های خود را در اختیار دیگران قرار دهید تا همه با هم پیشرفت کنید، بعید نیست که در دام کمال گرایی و خودستایی بیفتید. کمال گرایی در بعضی از شرایط خیلی عالی است به شرطی که شما اوضاع را تحت کنترل داشته باشید و نه کمال گرایی‌تان!

حسن اسدی
حسن اسدی

من حسنم، 20 سالمه و دانشجوی جامعه شناسی هستم(البته فعلاً، شاید تا یکی دوماه دیگه اخراج بشم.) نکته دیگه ای هم نیست دیگه، خدافظ.

چطور بود؟
+1
+1
+1
+1
+1
+1
+1

0 Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نویسندگان فعال

مطالب مرتبط