Generic selectors
Exact matches only
جستجو بر اساس عنوان
جستجو بر اساس مطلب
Post Type Selectors
بر اساس دسته بندی
آی تی
اصناف و صنایع
اقتصاد
امور زنان
بلاکچین و ارز دیجیتال
بهترین ها
تعمیرات
تغذیه
تکنولوژی
توسعه مهارت‌ها
حیوانات خانگی
خانه و دکوراسیون
داستان کوتاه/ نقد ادبی
دسته‌بندی نشده
رابطه و ازدواج
رهبری و مدیریت
روان‌شناسی
رویدادها
سبک زندگی
سرگذشت‌ها
سلامت
سلامت عمومی
طبیعت و محیط زیست
علم و فناوری
فیلم و سرگرمی
گردشگری
مارکتینگ
مد و زیبایی
مدیریت و کسب‌وکار
موبایل و کامپیوتر
موسیقی
نوشته های خواندنی
هنر و ادبیات
هنرهای تجسمی
ورزش
پذیرش پست مهمان در یونویس
خبر فوری
خانه @ هنر و ادبیات @ داستان کوتاه/ نقد ادبی @ از رئالیسم جادویی چه می دانید؟

از رئالیسم جادویی چه می دانید؟

by | 25 اسفند 1400 | داستان کوتاه/ نقد ادبی | 2 comments

فرانز رو منتقد آثار هنری، در سال 1925 برای توضیح نقاشی‌های پست اکسپرشنیست آلمانی از مفهوم رئالیسم جادوگری، برای اولین بار استفاده کرد. به دنبال آن در سال 1927 رمان‌نویس ایتالیایی، ماسیمو بونتیمپلی برای قالب بخشیدن به داستان‌های مدرنیته‌ دست به خلق ژانری جدید در ادبیات زد که آن را هم رئالیسم جادویی نامید. اما متاسفانه با گذشت زمانی اندک، سبک رئالیسم جادویی ادبیات در اروپا به فراموشی سپرده شد ولی در آمریکای لاتین از سال 1940 رئالیسم جادویی با تعاریفی جدید جانی دوباره گرفت. در اواسط دهه 70 سبک رئالیسم جادویی به چنان جایگاهی رسید که ادبیات آمریکای لاتین را به جهان معرفی کرد.

رئالیسم چیست؟

پیش از اینکه به رئالیسم جادویی بپردازیم باید رئالیسم را مورد بررسی قرار دهیم و نقش آن در هنر و ادبیات را درک کنیم. گوستاو کوربه نقاش معروف فرانسوی، در قرن 19 از سبک رئالیسم در نقاشی‌های خود استفاده کرد. قبل از گوستاو کوربه هنرمندان دوره رمانتیک اقتباسی ایده‌آل از واقعیت داشتند. آن‌ها طبیعت را بیش از حد زیبا می‌کشیدند، احساسات را با اغراق نشان می‌دادند و فیزیک شخصیت‌ها را بدون نقص جلوه می‌دادند.

ولی بعد از انقلاب کبیر فرانسه(1848) هنرمندان دیگر این روش از جعل واقعیت را قبول نداشتند و بیشتر طرفدار نشان دادن خود واقعیت بدون زرق و برق اضافی بودند. دیگر قشر فقیر جامعه در آثار هنری بدون دست کاری نشان داده می‌شد. و اگر میوه روی میز در پروسه نقاشی می‌گندید، نقاش همان را روی بوم منتقل می‌کرد. این دوره از هنر و ادبیات با روی کار آمدن دوربین‌های عکاسی هم توانست به رشد خود ادامه دهد چون نقاشان می‌توانستند به عکس‌های مختلف نگاه کنند و واقعیت محض تصویر در زمان تصویربرداری را روی بوم عاری از هرگونه غلو منتقل کنند.

در ادبیات هم نویسندگان بیکار ننشسته بودند. آن‌ها زندگی روزمره شخصیت‌های داستان‌های خود را همان‌گونه که بودند نشان می‌دادند. نمونه بارز ژانر رئالیسم را می‌توان در رمان “میدل مارچ”  اثر جورج الیوت مشاهده کرد. او در این رمان بدون هیچ دخلی در واقعیت شخصیت‌ها، زبان عامیانه آن‌ها و حتی کارهای بیهوده روزمره‌شان را به تصویر می‌کشد.

همچنین بخوانید  10 داستان کوتاه که باید بخوانید

رئالیسم جادویی چیست؟

همانطور که ژانر رئالیسم پاسخی کوبنده به دوره رمانتیک و تحریف واقعیت بود، سبک رئالیسم جادویی هم بطوری به اعتراض از سبک رئالیسم که تا اندازه‌ای خشک و انگار بی روح بود برخاست. فرانز رو این سبک را برای فرار از ساختار سخت سبک رئالیسم بوجود آورد تا هنرمندان بتوانند درکنار تصویرسازی واقعی از جهان نیز بتواند خیال‌پردازی‌های خود را هم در آن بگنجانند. سال‌ها طول کشید که رئالیسم جادویی توانست جایگاه خود را در هنر و ادبیات بعنوان ژانر هنری جدید القا کند. ولی این ژانر هنری باید تا سال 1940 صبر می‌کرد تا به وسیله رمان نویسان آمریکای لاتین حرفی برای گفتن داشته باشد و جایگاه خود را در ادبیات به اثبات برساند.

نمی‌توان برای سبک رئالیسم جادویی تعریفی واحد داشت چون در طول زمان این سبک تغییرات و تحولات پر فراز و نشیبی را تجربه کرده است. گرچه محتوا و سبک نوشتاری خیلی از آثار ژانر رئالیسم جادویی با هم متفاوت است، ولی با این وجود همه آثار این سبک ادبی دارای شباهت‌های زیادی هستند. قصه باید در یک جهان واقعی رخ دهد که عناصر خیالی یا جادویی دارد. بخش بزرگی از جذابیت‌های قصه‌هایی که از این سبک استفاده می‌کنند این است که نویسنده حد فاصل بین واقعیت و جادو را در هم می‌تند تا خواننده قدرت تفکیک این دو را نداشته باشد. بعنوان مثال می‌توان به رمان “دلبند” اثر تونی موریسون اشاره کرد که از حضور شخصیت‌های مرده استفاده می‌کند. گابریل گارسیا مارکز هم زمان را در رمان صد صال تنهایی سیال و قابل انعطاف نشان می‌دهد.

برخلاف رمان‌های تخیلی که نویسندگان آن‌ها با جزئیات به توضیح وقایع جادویی قصه‌های خود می‌پردازند، در رئالیسم جادویی خبری از آن نیست. نویسنده در این ژانر صرفا به بیان اتفافات جادویی بسنده می‌کند و هیچ توضیحی درباره چگونگی عناصر یا شخصیت‌های جادویی نمی‌دهد. این کار عامدانه نویسندگان برای در هم تنیدن واقعیت و جادوست و در کمال ناباوری خواننده، شخصیت‌های داستان این رخدادهای جادویی را بخشی از زندگی روزمره خود می بینند.

همچنین بخوانید  نقد داستان عربی نوشته‌ی جیمز جویس

ویژگی های رئالیسم جادویی چیست؟

همه آثاری که به سبک رئالیسم جادویی نوشته می‌شوند با هم یکی نیستند ولی همه آن‌ها ویژگی‌های یکسانی دارند. این ویژگی‌ها شامل:

  • محیط واقعی: داستان‌هایی که تم آن‌ها رئالیسم جادویی است در محیطی اتفاق می افتند که برای خواننده آشنا و واقعی هستند.
  • عناصر جادویی: از اشیاء سخنگو گرفته تا شخصیت‌های مرده تا تله پاتی، هر داستان رئالیسم جادویی دارای عناصر خیالی است که در دنیای ما وجود ندارد. با این وجود این عناصر خارق العاده کاملا عادی در داستان‌ها بیان می‌شوند.
  • اطلاعات محدود: در هیچ یک از آثار این ژانر مشاهده نشده که نویسنده بخواهد عناصر خیالی داستان را توجیه کند. این کار تعمدی نویسندگان برای این است که لطمه‌ای به جهان واقعی قصه وارد نشود و خواننده بین واقعیت و خیال سردرگم شود.
  • نقد جامعه: نویسندگان اغلب از رئالیسم جادویی برای نقد غیر مستقیم از جامعه، به ویژه سیاست و قشر مرفه استفاده می‌کردند. محبوبیت این ژانر در بخش‌هایی از جهان مانند آمریکای لاتین که از نظر اقتصادی تحت ستم و استثمار کشورهای غربی قرار داشتند، افزایش یافت. نویسندگان رئالیسم جادویی از این ژانر برای بیان تنفر خود و نقد امپریالیسم آمریکایی استفاده می‌کردند.

نمونه هایی از رمان های رئالیسم جادویی

  • صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز: صد سال تنهایی اثری خارق‌العاده از یک نویسنده فوق‌العاده است. گابریل گارسیا مارکز در این رمان شهری خیالی و جادویی به نام “ماکاندو” که به وسیله خانواده “بوئندیا” ساخته شده است را به تصویر می‌کشد. در این شهر باران پنج سال طول می‌کشد، تنها کسانی که گهگاهی به ماکاندو رفت‌وآمد می‌کنند کولی‌ها هستند، و ارواح سرگردان در شهر عناصر جادویی این رمانند. رمان صد سال تنهایی بدون شک موثرترین رمان تاریخ ادبیات آمریکای لاتین است.
  • خانه ارواح اثر ایزابل آلنده: خانه ارواح، اولین رمان ایزابل آلنده نویسنده شیلیایی است. این رمان چندسال بعد از کودتای شیلی و در هنگامی که در تبعید بود نوشته شده است. این رمان تغییرات اجتماعی شیلی از ابتدای قرن بیستم تا چند سال بعد از کودتا را به تصویر می‌کشد. ایزابل آلنده این کار را با نگاهی بر زندگی یک خانواده در خلال این سال‌ها رمان خود را از زبان دو راوی بیان می‌کند. راوی اول پسری جوان و راوی دوم مردی پیر است که با هم هفتاد سال اختلاف سن دارند.
  • دلبند اثر تونی موریسون: تونی موریسون، برنده جایزه ادبی نوبل 1993، در رمان “دلبند” حوادث غم انگیز مادری برده را بازگو می‌کند که بچه خود را می‌کشد. قصه درباره زنی به نام “سیث” است که برای رهایی از بند بردگی از مرز ایالت آزاد اوهایو عبور کرد. سیث توانست در راه گریزش به آزادی دختر جوان خود را با خود ببرد ولی او نتوانست بچه شیرخواره‌اش را نجات دهد. او بچه را کشت و زیر سنگ قبری که روی آن “دلبند” حکاکی شده بود دفن کرد.  ولی سیث در آزادی هم زندگی آرامی نداشت چون روح بچه کشته شده خانه او را تسخیر کرده بود. این رمان به صورت دردناکی شبح بردگی را ترسیم می‌کند.
همچنین بخوانید  نقد و بررسی داستان معشوقه اش، اثر ماکسیم گورکی

کلام آخر

رئالیسم جادویی در دوره‌ای از تاریخ آمریکای لاتین که در عذاب سیاسی و جنگ سرد به سر می‌برد شکوفا شد. از دهه 60 تا 70 میلادی بعد از انقلاب کوبا در سال 1959 در میان نویسندگان لاتین همبستگی برای ملی‌سازی ایجاد گرفت. این نویسندگان به خوبی توانستند با استفاده از قالب رئالیسم جادویی چشم جهانیان را به خود معطوف کنند. رئالیسم جادویی بعد از انقلاب کوبا به یکی از برجسته‌ترین قالب‌های ادبی تبدیل شد ولی همچنان بهترین آثار این ژانر مربوط به همان زمان در آمریکای لاتین است. نویسندگانی چون گابریل گارسیا مارکز که بدون شک معروف‌ترین خالق این آثار بود از رئالیسم جادویی برای انتقاد از حاکمیت و قشر مرفه آمریکای لاتین می‌پرداخت و قصه‌هایی فراموش نشدنی از خود بجای گذاشت. رمان صد سال تنهایی او اثری جاودانه در ادبیات جهان و بهترین مثال سبک رئالیسم جادویی است.

.

سعید قرمزی
سعید قرمزی

سلام
سعید قرمزی هستم. متولد 1369و فارغ التحصل کارشناسی ادبیات انگلیسی از دانشگاه شهید چمران اهواز. می‌خوام کنار هم از ادبیات لذت ببریم.

چطور بود؟
+1
+1
+1
1
+1
+1
+1
+1

2 Comments

  1. خاطره سرایی
    0
    0

    رئالیسم جادویی سبک خیلی قشنگیه. من که خودم عاشق کاراکتر اورسولا تو صد سال تنهایی ام

    Reply
    • سعید قرمزی
      0
      0

      آره. خوندن قصه‌های گابریل گارسیا مارکز خیلی لذب بخشه. داستان کوتاه ” زیباترین مغروق جهان” رو بخون حتما از عناصر جادویش خوشت میاد.

      Reply

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نویسندگان فعال

مطالب مرتبط