هنر مینیمالیسم به عنوان یک ژانر، اشکال مختلفی از بیان را در هنر، طراحی، موسیقی و ادبیات بیان میکند. در دهه 1960 در ایالات متحده گسترش یافت و به عنوان واکنشی به اکسپرسیونیسم انتزاعی ظاهر شد. هنرمندان مینیمالیست به دنبال دور شدن از ویژگیهای بیانی اکسپرسیونیسم انتزاعی بودند، زیرا احساس میکردند که این آثار بیش از حد افراطی و احساسی هستند و از ذات خود هنر دور شدهاند.
حتماً نگاهی هم به مقاله “پاپ آرت (هنر پاپ) و بهترین ها در این سبک” بیندازید.
هنرمندان مینیمالیست، در تضاد کامل، از خطوط و فرمهای ساده تشکیل شده بودند. تمام عناصر بیان، بیوگرافی، موضوعات پیچیده، و برنامههای اجتماعی حذف میشوند، و بینندگان را وا میدارند که آثارشان را همان طور که هستند تفسیر کنند. (شکل خالص زیبایی و حقیقت)
بسیاری از برجستهترین هنرمندان مینیمالیست مجسمهساز بودند، و مینیمالیسم نیز رشد کرد تا در ژانرهای دیگری مانند لند آرت، جایی که آثار هنری در مناظر ساخته میشوند، مجسمههایی روی زمین خلق میشوند.
بسیاری استدلال کردهاند که مینیمالیسم ریشه در آسیا دارد و بسیاری از هنرمندان غربی مانند اگنس مارتین در عمل خود از بودیسم تأثیر میگیرند. بسیاری از هنرمندان مینیمالیست نیز تحت تأثیر مفهوم «هیچ» برگرفته از متون مقدس هندو قرار گرفتند. یکی از بزرگترین جنبشهای مینیمالیستی در آسیا مونوها بود، اولین جنبش بینالمللی شناخته شده ژاپن در هنر معاصر. مونوها یا “مدرسه اشیا” یک جنبش هنری پیشگام بود که در اواسط دهه 1960 در توکیو آغاز شد.
The Artling مشهورترین آثار هنری مینیمالیسم را برای شما به ارمغان میآورد که بر ژانر مینیمالیسم تأکید میکنند، از جمله نقاشیها و مجسمههایی که مفاهیم سنتی هنر را از بین میبرند، زیرا تمایز بین این دو را محو میکنند.
فهرست
بهترین مینیمالیست ها
فرانک استلا، (1959)
فرانک استلا، نقاش، مجسمهساز و چاپگر، یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان آمریکایی است. آثار راه راه و چاپهای یادبود او انقلابی در شیوههای هنری در رابطه با مینیمالیسم، بلکه انتزاع نیز ایجاد کرد. در حالی که او از هنرمندان انتزاعی مانند پولاک و کلاین به عنوان تأثیرات خود یاد میکند، او به یکی از بنیانگذاران مینیمالیسم تبدیل شد.
به نظر میرسد به استثنای عنوان آن بیمعنی است. این یکی از آثار مجموعه بزرگتری از نقاشیهای سیاه استلا است. در این نقاشی، خطوط روشن تر در واقع بوم خامی است که بین راه راه های سیاه پهن آن خالی مانده است. این اثر تک رنگ یکی از شناخته شدهترین آثار برای به چالش کشیدن جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی است.
رابرت موریس، بدون عنوان (مکعب های آینه ای) (1965/71)
«بدون عنوان (مکعبهای آینهای)» نه تنها رابرت موریس را به عنوان یک هنرمند مینیمالیست، بلکه یک هنرمند مفهومی نیز مثال زد. موریس در حال اجرا در یک شرکت باله بود که با جعبههای تخته سه لا خاکستری رنگ آمیزی بزرگ به عنوان لوازم صحنه مواجه شد. او آنها را به تمرین خود برد، این جعبهها را در آینهها پوشاند و ویژگیهای بصری آنها را ارتقا بخشید و حالتهای ادراکی را که آنها را احاطه کرده بود تغییر داد.
با قدم زدن در اطراف این جعبهها، بینندگان مجبور میشوند در بازتابهای خود با خود روبرو شوند. ناگهان، عمل تحسین یک اثر هنری با عمل نگاه کردن قطع میشود. به دلیل این ماهیت، از آن به عنوان “تهاجم” به فضای گالری یاد شده است و تجربه هنر را فراتر از جنبه بصری تکامل میدهد.
اگنس مارتین، با پشتم به جهان (1997)
اگنس مارتین آثاری ساخت که بازنمایی نبودند، اما عناوین آنها جذابیت شدید طبیعت را برجسته میکرد. مارتین بهخاطر کارهای شبکهای در نقاشیهایش که مینیمالیسم و میدان رنگ را با هم ترکیب میکردند، شهرت داشت. او از این شبکهها بهعنوان یک عنصر سازمانی برای آثارش استفاده کرد و تنوع بینهایتی از بومهای آرامبخش با رنگهای ظریف ایجاد کرد.
مارتین که کاملاً تحت تأثیر بودیسم و تائوئیسم قرار گرفته بود، در بیشتر عمر خود در نیومکزیکو یک سبک زندگی هرمتیک را رهبری کرد. او همچنین در 40 سالگی به اسکیزوفرنی مبتلا شد.
السورث کلی، قرمز زرد آبی II (1953)
السورث کلی پس از خدمت در جنگ جهانی دوم، مشاهدات خود از طبیعت و اشکال معماری را به کار گرفت تا عمل خود را به روشهای تجربی بیان کند. مجموعه «قرمز زرد آبی» بر روند نقاشی میدان رنگ تأثیر گذاشت و زمانی ایجاد شد که بینهایت امکانات تک رنگ، طیف رنگی، ترتیب تصادفی و ترکیب چند صفحهای کرد.
«قرمز زرد آبی II» از هفت پانل تشکیل شده است که یک پانل سیاه در مرکز آن تقسیم میشود اما در دو طرف آن به سه پانل میپیوندد. دو پانل آبی توالی را در هر دو انتها یکسان میکند و بر درک کلی از ترکیب تأکید میکند. این نقاشی بزرگترین اثر او در زمان اقامتش در پاریس است و یکی از بهترین و تاثیرگذارترین آثار او بر روی بوم است.
سول لوویت، نقاشی های دیواری
سول لوویت، نقاشیهای دیواری سول لوویت در طول چهار دهه زندگی حرفهای خود، 1350 طراحی دیواری را خلق کرد که شامل تقریباً 3500 نصب در بیش از 1200 مکان است. این نقاشیها شامل خطوط مستقیم در سرب مداد سیاه، خطوط موجدار رنگارنگ، فرمهای هندسی تک رنگ و پانلهای روشن با رنگ اکریلیک بودند. او به دیگران اجازه داد تا در اجرای این آثار به او کمک کنند، زیرا او، مطابق با مفاهیم مینیمالیسم، اهمیت سنتی دست خود یک هنرمند را رد کرد. نقاشیهای دیواری او کاوشهایی در معماری و هنر بود، زیرا آنها به شکل فضاهای مربوطه در آن ساخته شدند.
اگرچه لویت در سال 2007 درگذشت، اما آثار او زنده میماند. این روزها تعداد انگشت شماری از هنرمندان وجود دارند که حق بازسازی نقاشیهای دیواری او را ندارند و به آنها اجازه میدهد دیوارهای مؤسسات در سراسر جهان را تزئین کنند.
جودی شیکاگو، رنگین کمان پیکت (1965)
Rainbow Pickett که برای اولین نمایش انفرادی او در گالری رولف نلسون در لس آنجلس در ژانویه 1966 برگزار شد، یک چیدمان مجسمهای به اندازه اتاق است که از شش ذوزنقه با رنگها و طولهای مختلف تشکیل شده است. این اثر همچنین در نمایشگاه بنیادی “ساختارهای اولیه” در موزه یهود به نمایش درآمد، جایی که منتقد کلمنت گرینبرگ اظهار داشت که یکی از بهترین آثار در این فضا است.
در سال 2004 بازسازی شد، زیرا “رنگین کمان پیکت” اصلی توسط شیکاگو به دلیل هزینههای سنگین ذخیره سازی ویران شد، و بعدها به قطعه مشخص برای “آینده حداقلی” LAMOCA تبدیل شد. هنر به عنوان شیء، 1958-1968.
جودی شیکاگو با خلق آثاری که محدودیتهای رنگ را از طریق نمودارهای خود طراحی و الگوهای فضایی خود آزمایش میکند، به عنوان یک هنرمند پیشگام مینیمال و فمینیست شناخته شد.
دن فلاوین، بدون عنوان (به افتخار هارولد یواخیم) 3 (1977)
یکی از آثار متعدد ساخته شده توسط دن فلاوین است که از نور فلورسنت و وسایل فلزی تشکیل شده است. برای بیش از سه دهه، فلاوین امکانات هنری نور فلورسنت را بررسی کرد و کار خود را به مواد تجاری در دسترس محدود کرد. او با رد مفاهیم فوق الذکر از اکسپرسیونیسم انتزاعی، به استفاده از چنین سخت افزاری پرداخت و آنها را وارد دنیای هنر کرد.
آثار نور فلاوین دیوارها را با رنگ میشویند و فراتر از فضایی که در آن زندگی میکنند میروند. آنها همچنین فراتر از ماهیت مجسمه سازی خود میروند تا بازدیدکنندگان را در درخشش های گرم و مصنوعی غرق کند و تجربیاتی را در اطراف آنها ایجاد کنند.
اوا هسه، بدون عنوان (قطعه طناب) (1970)
اوا هسه، مجسمه ساز آمریکایی آلمانی الاصل، بیشتر به خاطر کارهای پیشگام خود در زمینه لاتکس، فایبرگلاس و پلاستیک شهرت دارد. او همچنین به عنوان یکی از هنرمندانی شناخته میشود که در دهه 1960 جنبش های پسا مینیمال را آغاز کرد. در روح مینیمالیسم، تمرین هسه کشف کرد که چگونه میتوان از سادهترین مواد برای مثال زدن بسیار بیشتر استفاده کرد.
«بدون عنوان (قطعه طناب)» در سال 1970 زمانی که هسه در حال مرگ بود ساخته شد و با کمک دوستانش به پایان رسید. ساخته شده با لاتکس روی طناب، ریسمان و سیم، نقاشی درهم تنیده در فضا را تقلید میکند که از سقف آویزان شده است. متمایز از آراستگی سنتی مینیمالیسم، از طریق شیوههای ترکیب بندی آن است که به آن اجازه میدهد تا در درون ژانر درک شود.
سوالات متداول
هنر مینیمالیسم که در دهه 1960 در ایالات متحده ایجاد شد، یک نوع افراطی از هنر انتزاعی است که معمولاً از طریق اشکال ساده و لبههای سخت به تصویر کشیده میشود و همگی در عین حال ماهیت فرمها و مواد مورد استفاده را آشکار میکنند. این جنبش عقاید از پیش تعیین شده در مورد اینکه هنر چیست و می تواند باشد را به چالش کشید. جنبش هنری مینیمالیسم این افسانه را که فقط طبقات نخبگان باید از آن لذت ببرند، از بین برد.
نمادینترین هنرمندان مینیمالیست دونالد جاد، لری بل، السورث کلی، فرانک استلا، سول لوویت، دن فلاوین و اگنس مارتین هستند.
جنبش هنری مینیمالیسم در اواخر دهه 1950 آغاز شد و در دهه 1960 – 1970 واقعاً شکوفا شد و در ایالات متحده شکل گرفت.
هنر ذهنی است و بنابراین همیشه مورد بحث است. بسیاری از مردم، منتقدان، مجموعهداران و مردم به طور یکسان این سوال را مطرح کردهاند که چه چیزی هنر را تشکیل میدهد. هنرهای مدرن و معاصر مانند مینیمالیسم و هنر انتزاعی اغلب اعتبار خود را زیر سوال میبرند.
برای بسیاری از مردم، آثار هنری باید نمایشی بصری از چیزی باشد که وجود دارد. برای چنین منتقدانی، مینیمالیسم فاقد احساسات و معناست.
در نگاه اول، منتقدان مینیمالیسم تنها چیزی را میبینند که به نظر آنها خطوط یا اشکال تصادفی است. در عوض، آنها چند دایره، مربع، خطوط کشیده شده روی بوم و سایر اشکال هندسی را میبینند و ادامه میدهند.
برخی از منتقدان و قطعاً مخاطبان اولیه هنر مینیمالیسم، هنر مینیمالیسم را به سخره گرفتهاند. با این حال، برای هنرمندان، معنای و ارزش قوی فراتر از ظاهر آن وجود دارد.
هنرمندان و طرفداران مینیمالیست میبینند که هنر مینیمالیست جذاب و همچنین چالش برانگیز است زیرا پیچیدگی درونی سادگی را به یک مجموعه مهارتی ظریف و متمرکز میطلبد.
علیرغم برخی واکنشهای نامطلوب به هنر مینیمالیسم، سنت جذاب و انگیزههای قدرتمندی برای توصیف همه پراکندگی و فضای خالی وجود دارد.
برای برخی، هنر مینیمالیستی ممکن است چندان جذاب یا سرگرم کننده نباشد، اما درک این نکته ضروری است که هدف اصلی آن فقط بودن است.
سه ویژگی اصلی مینیمالیسم عبارتند از:
تکرار: تکرار اشکال ممکن است تغییرات کوچک بین هر تکرار را نشان دهد.
فرم هندسی: هنر مینیمالیسم اغلب از فرمهای هندسی مانند مستطیل، مربع یا دایره استفاده میکند.
غیر عینی: هدف هنر مینیمالیستی اجتناب از نمایش هرگونه ارجاع یا بیان بیرونی آشکار است و بنابراین مانند هنر انتزاعی غیر عینی است.
هنرمندان مینیمالیست میتوانند از هر رسانه هنری که انتخاب می کنند استفاده کنند و مینیمالیسم را میتوان در عکاسی، مجسمه سازی، نقاشی، هنر دیجیتال و غیره مشاهده کرد.
به عنوان یک جنبش مدرن و معاصر، مینیمالیستها اغلب مفاهیم سنتی صنایع دستی را با تکیه بر فناوریهای صنعتی جدیدتر و رویههای منطقی به چالش میکشند.
آثار هنری مینیمالیستی اغلب از مواد صنعتی مانند آلومینیوم و فایبرگلاس و الگوریتمهای ریاضی اغلب برای تصمیمگیری در مورد طراحی آثار هنری خود استفاده میکنند.
لاین آرت یک سبک آثار هنری مینیمالیستی است که از خطوط مجزای مستقیم یا منحنی تشکیل شده است که در یک پس زمینه معمولی ساده قرار گرفتهاند. هنر خط مینیمالیستی هیچ سایه یا رنگی برای به تصویر کشیدن چیزهای دو بعدی یا سه بعدی ندارد.
نقاشیهای هنری خط مینیمالیستی معروف، با الهام از نقاشیهای خطی ماتیس و پیکاسو، از خطوط روان برای به تصویر کشیدن چهرهها و بدنها استفاده میکنند. آنها به سادگی و فضای خالی اهمیت میدهند و مینیمالیسم را به دنیای هنر معرفی میکنند.
ممکن است برخی از منتقدان از آن متنفر باشند، اما هنر مینیمالیستی در بین مصرف کنندگان امروزی بسیار محبوب است. هنر مینیمالیستی زیبایی را به شکلی بسیار ظریف و ساده به نمایش میگذارد. ویژگیهایی مانند هماهنگی، سادگی، صداقت و نظم را مطرح میکند. توجه به هنر مینیمالیستی باعث آرامش بیننده و همچنین روشن کردن خلاقیت در آنها میشود.
این سبک از آثار هنری به طور فزایندهای در بین مصرف کنندگان محبوب شده است و در طراحی داخلی معاصر رایج است. شباهت و ماهیت قابل توجه این آثار هنری خطی مکمل روندها و سبکهای داخلی مدرن است.
0 Comments