بله، بیماری سرطان کارمند بله قربان گو، دردی که بسیاری از شرکت ها به آن دچار هستند و بسیاری از کارمندان از آن رنج میبرند. یک سوال وجود دارد که من مرتبا می پرسم : “شما میخواهید چه پیامی را برای کسانی که با آنها کار می کنید بفرستید؟” چرا این سوال؟ زیرا با استفاده از این سوال میتوان شرایط را بررسی کرد و متوجه شد که آیا رفتار سازمانی شما متناسب با فرهنگ صحیح میباشد و آیا سایر کارمندان را در جهت آن تشویق میکند یا خیر.
اغلب شاهد این بودهایم که محیط سازمان هیچ شباهتی ندارد به چیزی که مدیران آن خواستار به وجود آوردنش بودهاند. همینطور مدیرانی که با ناراحتی ابراز داشتهاند که نمیتوانند از کارمندان خود ایدههای جدید و خلاقانه بگیرند. غرغرهای مدیران که چگونه هدف و مسیر روشنی برای شرکت متصور هستند و هیچ یک از کارمندان متوجه آن نیست. همینطور نظرات کارمندان که چگونه قادر به اعمال تغییرات در سیستم کار کردن و بهبود آن نیستند، آن هم به این دلیل که یا مدیرانشان اصلا برای صحبتهایشان زمان ندارند و یا در برابر تغییرات و نظرات مخالف به شدت جبهه میگیرند. اگر این معضلات را عمیق تر بررسی کنید، خواهید دید که افراد “بله چشم قربان گو” همیشه در مرکز آن قرار دارند.
این افراد غالباً به روشی تحقیرآمیز برای توصیف زن یا مردی به کار می رود که تصور می شود بیش از حد موافق هستند و در اشتراک نظرات مخالف بسیار مرددند. با این حال، فکر نمیکنم مسئولیت آن با کارمندان باشد. به نظر من اکثر افرادی که اینگونه رفتاری دارند فقط به دنبال چاپلوسی نیستند. طبق تجربه من ، بلکه اکثر آنها به سمت این قبیل رفتار کشیده میشوند زیرا این رفتار پاسخگوی محیطی است که مدیران در محل کار به وجود آوردهاند، فرهنگی که برای این رفتار محل پیشرفت را تعریف میکند. در واقع این افراد کاری را انجام میدهند که باور دارند برای ادامه حیات در یک فضای مدیریتی و رهبری ناکارآمد نیاز است. فضایی که به آنها القا میکند مخالفت بد و توافق خوب است.
آیا عامدانه یا ناخواسته در سازمان خود چنین افرادی را تربیت می کنید؟
یکی از مهمترین عواملی که چنین افرادی را تربیت میکند این است که مدیران و تصمیمگیرندگان غالباً خود را با افراد “همفکر” احاطه می کنند (به عنوان مثال مشاوران، مدیران اجرایی و …) و سپس به آنها به خاطر موافق بودن پاداش میدهند. وقتی این اتفاق بیفتد، دست تیم و سازمان از هوش جمعی، خلاقیت جمعی و تواناییهای جمعی برای نوآوری کوتاه میماند. احاطه کردن در خود یا ایجاد افراد بله قربان گویی که از ابراز مخالفت میترسند، کارایی شما به عنوان رهبر را بسیار زیر سوال میبرد.
سه عبارت زیر را بررسی کنید. اگر تا به حال چیزی شبیه به این را تجربه کردهاید، به این معنی است که سبک رهبری شما از عوامل به وجود آورنده این معضل است:
- از کار کردن با افرادی که با شما “همفکر” هستند لذت میبرید و در عین حال از سکوت کارمندان و عدم ارائه نظراتشان متعجب هستید.
- طبق نظر فردی که بیشتر او را میبینید پیش میروید و از نتیجه ندادن کارها متعجب هستید، زیرا هیچکس به شما نگفته است که استراتژی و مسیر حرکت نادرست می باشد. (البته شاید هم بارها به شما گفته باشند و شما چشمتان را به روی حقیقت بسته بودید.)
- افرادی را استخدام میکنید که با آنها احساس راحتی میکنید و نتیجه کار: “خب، اهدافی که تعیین کردیم را تحقق نداد.” اما چون با او احساس راحتی میکنید هرگز او را اخراج نمیکنید. همینطور که برای عملکرد ضعیف او پرداختی هم دارید، دنبال استخدام نیروی دیگری هستید تا کار را انجام دهد.
گرچه سهولت کار با همفکران آرزوی مدیران است، اما باید محتاط باشند تا در این کار زیاده روی نکنند زیرا که تفکر متنوع و متفاوت را کنار خواهند گذاشت.
عبارت “همفکر” به چه معناست؟
- آیا به این معناست که از افرادی که تفکر متفاوتی دارند استقبال نمیکنید؟
- آیا برای افرادی که با نظرات شما موافق هستند، امتیاز، پاداش و یا اعتبار ویژه ای در نظر گرفته شده است؟
- آیا به این معناست که مخالفین نباید به کار گرفته شوند؟
اگر به این تعاریف پاسخ منفی دهید، آیا به این فکر کردهاید که سایر اعضای تیم شما این موضوع را چگونه میبینند؟ اگر تصور شود که اغلب به سمت افراد همفکر گرایش دارید، کارمندان با تفکر مخالف یا متفاوت احساس طرد شدن و دعوت به ساکت بودن خواهند کرد.
به سوالات زیر بیاندیشید
- یادگیری من چقدر محدود خواهد بود اگر در واقع فقط خودم را با کسانی که همه چیز را مانند من میبینند احاطه کنم؟ لازم نیست خود را با نظرات مخالف دائما درگیر کنید، اما اطمینان از تعادل برای یادگیری و رشد بسیار مهم است.
- چه پارامترها و مجوزهایی را تعیین و ارائه داده ام که از افرادی که مرا قابل اتکا میدانند حمایت می کند؟
- آیا زمانی که کارمندان با من مخالفت کرده یا از من سوال می پرسند، از آن استقبال می کنم؟ یا مهمتر اینکه آیا قدردان آن هستم؟ چگونه این موضوع را نشان میدهم؟
- اگر اعضای تیم من احساس نکنند که می توانند واقعیت را به من بگویند، می توانم چه انتظاری داشته باشم؟ از کجا می دانم که افکار، عقاید و ایده های آنها از خاموش نمی شود؟
- آیا فرهنگ، رفتار، محیط محل کار و رهبری من این اجازه را به دیگران می دهد که اختلاف نظر داشته باشند؟ مخالفت کنند و نظرات متفاوتی ارائه دهند؟ در این صورت، کارکنان تمایل بیشتری به ارائه نوآوری و خلاقیت خود خواهند داشت. در غیر این صورت، کارمندان تمایلی به ابراز آن نخواهند داشت.
- آیا عامدانه یا سهواً افراد “بله قربان گو” تربیت می کنم؟ و این عملکرد چه تاثیری می تواند داشته باشد؟
خوب است به یاد داشته باشید که هر کاری انجام می دهید به اطرافیانتان پیامی ارسال می کند. کلمات، تصمیمات، زبان بدن، روابط و سبک رهبری شما کل روز، پیام ارسال می کند. سوال این نیست که آیا شما در حال ارسال پیام هستید. سوال این است: “آیا شما پیام هایی را ارسال می کنید که از فرهنگی پشتیبانی می کند که در آن کارمندان احساس راحتی و ابراز عقاید مخالف داشته باشند؟”
0 Comments